ابعاد خسارات وارده بر شهرها و روستا های میهن که دیگر از حساب کتاب های حکومتی نیز در رفته به حدی است که به بروز تنگناهای شدید مالی، معیشتی و مایحتاج اولیه مردم مانند آب، برق، نان و دارو راه برده است.
این وضعیت در مناطق غربی کشور که دارای ساختار و زیربناهای بسیار شکننده میباشند، وخیم گزارش شده است. برای نمونه از بین رفتن دامهای کشاورزان، زمینهای زراعی، روستاها با کلیه سکنه آن و یا تخریب کامل راههای ارتباطی و قطع گاز عملاً به بروز فاجعهای ملی در ایران آخوند زده راه برده است.
یک گزارش حکومتی با اعتراف به ابعاد خسارات بر مردم مینویسد: «اوضاع بهم ریخته امدادرسانی در سیل پلدختر تصدیقی بر این انتقادهاست. اینکه هنوز هیچ راه ارتباطی به شهر معمولان وجود ندارد و راه ارتباطی خود شهر پلدختر نیز صرفاً از سمت خوزستان باز شده و یا بسیاری از روستاها هنوز در محاصرهاند». (سایت حکومتی انتخاب ۱۶ فروردین ۱۳۹۸)
بهراستی نخستین سؤالی که با خواندن این سطور در ذهن هر خوانندهای خطور میکند، چرائی و دلایل به وجود آمدن این وضعیت وخیم انسانی میباشد.
هدر دادن سرمایه و درآمدهای ملی در تنور جنگ ضد میهنی، صدور تریسم و یا کشورگشایی به منطقه و همچنین هزینهای سنگین برای جنگهای نیابتی در سوریه، یمن، عراق و افغانستان و یا ابعاد دزدی های کارگزاران حکومت دیگر رمقی برای صندوق بهشدت ضربه خورده کشور برای هرگونه عمران و یا آبادانی باقی نگذاشته است.
بدین سان ملاحظه میشود که با بارش چند دقیقه باران و یا بروز توفان و گردباد، سرما و یا گرما بسیاری از استانهای فقیر زیر ضرب رفته و در نبود عرق ملی و سازماندهی حکومت، مردم تاوان آن را با جان و مال خود پرداخت می نمایند.
ابعاد این وخامت اوضاع به حدی است که حتی صدای متولیان حکومت در بسیاری از مناطق نیز بلند شده است. برای نمونه فرماندار پلدختر ضمن حمله با باند آخوند روحانی و بیکفایتی «دولت تدبیر و امید» میگوید: «متأسفانه از موازی کاری رنج میبریم، معلوم نیست چه کسی فرمانده اصلی است، کل دستگاهها به وظایف خود واقف نیستند و به درستی انجام نمیدهند، مدیرکل هلالاحمر باید ساکن پلدختر میشد، من او را ندیدم، ما در حالت اضطرار قرار داریم».
به یقین بیان این جملات نه از برای خیر و صلاح مردم و ترمیم دردها و جبران مافات و بیکفایتی حکومت است، بلکه بیشتر مصرف جنگ باندی و اپوزیسیون نمایی در درون یک دیکتاتوری غارتگر را دارند.
این گزارش در ادامه به واقعیتی بنام بیتفاوتی رژیم آخوندی طی سالهای گذشته نسبت به بروز هرگونه حادثهای اعتراف میکند و میافزاید: «سال هاست بسیاری از شخصیتهای سیاسی از ناکارآمدی وزارت کشور و بهویژه ستاد بحران انتقاد میکنند. اوضاع بهم ریخته امدادرسانی در سیل پلدختر تصدیقی بر این انتقادهاست».