علی اکبر در اول فروردین ۱۳۴۴ در خانوادهای زحمتکش در نصرآباد اسفراین بدنیا آمد و فرزند کار و زحمت بود. در نوجوانی به کارهایی چون قالی بافی و مکانیکی پرداخت. در سال ۶۳ به سربازی رفت و در جنگی که خمینی دجال بر ادامه آن اصرار داشت، به اسارت نیروهای عراقی در آمد.
در سال ۶۸ با شناختی که از آرمانها و مبارزه مجاهدین پیدا کرده بود برای آزادی مردم و میهنش از چنگال بدترین دشمن ایران و ایرانی به ارتش صلح و آزادی پیوست و از آن پس به گواهی همه یارانش پیوسته و با شور و اشتیاق به انجام مسئولیتها و وظایفش در یکانهای ارتش آزادیبخش همت گماشت. همزمانش سخت کوشی و تعهد او را می ستودند و شیفته صمیمیت و روحیه رزمنده اش بودند.
یکی از فرازهای درخشان رزم علی اکبر مقابله با توطئه های رژیم در دوران پایداری در اشرف و سیرک کثیفی بود که با بیش از ۳۰۰ بلندگو برای شکنجه مستمر روانی و زمینه سازی حملات وحشیانه براه انداخته بود.
رژیم اخوندی و اطلاعات بدنام آن که از پیوستن علی اکبر به ارتش آزادیبخش و مجاهدین گزیده بودند در سالهای پس از بحران جنگ در منطقه و اشغال عراق در سال ۱۳۸۲، بطور مستمر این مجاهد صدیق را با به کار گرفتن برخی اعضای خانواده او در داخل ایران تحت فشار میگذاشتند تا تسلیم شود. اما علی اکبر با ایستادگی بر پیمانش با خدا و خلق هر بار جنگ روانی دشمن را بر سر خودش خراب میکرد و از آزمایش خانواده سر فرازتر بیرون می امد. این در حالی بودکه اطلاعات آخوندها مانند تمام موارد مشابه در صورتیکه او از مبارزه دست برمیداشت حاضر بود وسایل آسایش و رفاه او را در نزد خانواده اش در ایران تامین کند. اما علی اکبر کسی نبود که به مبارزه برای نجات خلق، وعشق به مردم و ایران پشت کند و به همرزمانش خنجر بزند. او در نامه ای که در نشریه مجاهد شماره۷۴۸ مورخ ۱۰خرداد۱۳۸۴در همین خصوص نوشت منتشر شد، می گوید: «بدین وسیله بهکسانی که مرا میشناسند و با خانواده و فامیل من آشنایی دارند، اطلاع میدهم که اینجانب علیاکبر کلاته معمری، کسی را که آلت فعل و مزدبگیر وزارت اطلاعات آخوندی شود برادر خود نمیدانم و آنچه که مزدوران وزارت اطلاعات و خطدهندگان سفله و جنایتکار آن میگویند، در شأن و منزلت خودشان میباشد.
خانوادهام بهخوبی مرا میشناسند و میدانند که در راه خدا و راه مردم هرگز قدمی فروگذار نکرده و نمیکنم. من ۱۶سال است که افتخار رهروی راه مردم و راه سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران را داشتهام و از خداوند عز وجل مسئلت دارم که بیش از پیش مرا قرین نعمت خود نماید تا بتوانم رهروی مسئول و شایسته برای رهبریم خواهر مریم و برادر مسعود باشم و برای مردم قهرمان وطنم یک سرباز پیشتاز رهایی و آزادی باشم، آزادی که بهدست دژخیمان رژیم آخوندی و مزدوران وزارت اطلاعات آخوندی بهزنجیر کشیده شده و هر روز در جای جای میهن عزیزم خواهران و برادران قهرمانم بههمراه کلمه مقدس آزادی سربریده میشوند و خون پاکشان فدیه راه رهایی ملت قهرمان ایران میشود.
وزارت اطلاعات رژیم آخوندی بهجای تحت فشار قراردادن خانوادهها و بهخدمتگرفتن عناصر زبون و صدور «امان نامه» ! بهتر است عمامه ولیفقیه خود ر ا سفت بچسبد و فکری بهحال بحرانهای لاعلاج خود کند.
امضاء: علیاکبر کلاته معمری -تاریخ: ۲۹/۱۲/۸۳»
در دوران پایداری در اشرف، مجاهد خلق علی اکبر کلاته در مقابله باحملات جنایتکارانه مزدوران به اشرف از جمله در ۶و۷مرداد۸۸، و ۱۹فروردین ۹۰ شرکت داشت و در سالهای پایداری در لیبرتی و پس از آن در برپاکردن اشرف ۳ در آلبانی همواره از افسران سخت کوش و مایه گذار پست مهندسی وتاسیسات بود .
در یک سال اخیر و بخصوص در دوره یی که بیماریش شدت گرفته بود، روحیه ی استوار و رزمنده ومقاوم داشت و تحسین همررمانش را که از او مراقبت می کردند، برمی انگیخت.
این مجاهد صدیق که انقلاب درونی مجاهدین را تولد آرمانی جدیدی برایش بود، به طور مستمر و تا آخرین لحظات زندگیش از آموزشهای ضد استثماری و یگانه ساز آن، سرشار می شد و بر تعهداتش برای پیشبرد نبرد رهایی بخش علیه دیکتاتوری آخوندی تاکید می کرد.
او در نقشه مسیرش در خرداد ۹۷ و در شب قدر با تمسک به مولای متقیان متقیان علی (ع) و با دعا و آرزوی ثبات قدم در صفوف ارتش آزادی و نبرد سرنگونی می نویسد: هر روز و هر ثانیه که می گذرد بر جنایات رژیم و به آمار کارتن خوابی و گورخوابی و کودکان بی سرپناه خیابانی افزوده می گردد. ولی با انقلاب خواهر مریم و تشکیلات پولادین حتما و حتما که خواهیم توانست و میتوانیم بر این عهد خود با خدا و خلق یعنی سرنگونی محتوم دست یابیم و سایه مهر تابان را بر ایرانزمین بگسترانییم و صلح و آزادی را به ملت ستمدییده به ارمغان ببریم. تا مرهمی باشیم بر سرانگشتان خونچکان دخترکان کار و قالیباف و مرهمی بر دل پدرانی که برای لقمه نانی بر سر سفره عزیزان خود مجبور به فروش اعضای بدن خود می گردند».
خانم مریم رجوی با درود به روان پاک مجاهد خلق علی اکبر کلاته-که با رزمی سی ساله۳۰ساله در صفوف ارتش آزادی، در برابر تمامی توظئه ها و تهاجمات جنایتکارانه دشمن به خصوص در دوران ۱۴ساله پایداری در اشرف و لیبرتی دلیرانه ایستاد – تاکید کرد: باتسلیت به خاطر فقدان دریغ انگیز این مجاهد صدیق، یقین دارم که یاران و همرزمانش جای خالی او را با رزمی استوارتر پرخواهند کرد.
خوشا به سعادتش که سرفرازانه به عهد خود با خدا و مردم ایران وفا کرد.