درحالیکه قریب چهار هفته است که بیش از ۲۷ استان کشور درگیر مصائب ناشی از سیل ویرانگر میباشند و به تبع آن ۱۲ میلیون ایرانی در معرض خطر قرارگرفتهاند، طی روزهای گذشته از مناطق سیلزده از هجوم ۹۰ میلیارد ملخ صحرایی و همچنین ریزگردهای مرگبار به مناطق جنوب و غربی کشور گزارش شده است.
در این رابطه رئیس حکومتی در بخش حفاظت از نباتات میگوید: «ملخهای صحرایی که به ۶ استان جنوبی یعنی بوشهر، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، فارس، خوزستان و کرمان حمله کرده اگر کنترل نشوند امنیت غذایی کشور را به خطر میاندازد».
به یقین این وضعیت وخیم ترجمان وجود بلبشو و سوء مدیریت در رژیم آخوندی برای یاری رسانده به مردم مصیبت دیده میهن امان میباشد. بر این منطق در نبود کمکهای دولتی، نبود بودجههای عمرانی ضربتی و یا عدم تمایل سپاه سرکوبگر برای یاری رساندن به سیلزدگان، بروز این دو عامل نیز به وضعیت بحرانی معیشتی و زندگی مردم ضریب زده است.
یک گزارش دیگر حکومتی با اذعان به چشمانداز ادامه این وضعیت به نقل از مدیر حکومتی در بخش مقابله با ریز گردها مینویسد: «چنانچه مدیریت چَرا و قرق دشتها را نداشته باشیم و پوشش گیاهی را در این مناطق تقویت نکنیم قطعاً با شروع فصل گرما هم در فصل تابستان و هم در فصل پاییز و زمستان به ویژه در سال آینده با افزایش ریز گردها مواجه خواهیم بود چراکه با شروع فصل گرما و خشک شدن زمین و کاهش رطوبت خاک چنانچه باران ببارد از آنجایی که قطرات باران مانند بمب عملکرده باعث پخش شدن ذرات خاک شده و همانطور که گفتم اگر مراقبتهای لازم را نداشته باشیم معتقدم در سال آینده با مشکلات بسیاری در خصوص ریزگردها مواجه خواهیم بود». (خبرگزاری حوتی ایلنا ۳۰ فروردین ۱۳۹۸)
این سخنان به معنای آن است که اساسا هیچ امیدی برای بهبود وضعیت مردم در این مناطق وجود ندارد، زیرا به دلیل تخریب محیط زیست، تراشیدن جنگلها و مراتع سبز و یا خشک نمودن تالابها از سوی سپاه و یا باندهای مافیایی وابسته به آن، مردم این مناطق ضربهپذیر باید خود را برای بروز بحران دیگری بنام «ریزگردها» آنهم به مدت طولانی آماده نمایند.
همچنین این وضعیت در حالی است که دیکتاتوری خامنهای تلاش زیادی به خرج میدهد تا منبع ریزگردها و هجوم ملخهای صحرایی را کشورهای همسایه ربط داده و بدینسان با انداختن توپ در زمین عراق، عربستان و یا ترکیه، بحران را از سر رژیم رد نماید.
اما واقعیت در ایران آخوند زده، نه منبع ریزگردها و بحرانها که به یقین در بسیاری از کشورها وجود دارند، میباشند، بلکه تخریب زیربناهای اکولوژیک و زیستمحیطی از سوی عوامل و ارگانهای رژیم آنهم طی چهل سال گذشته میباشد.