فاصله ای اندک و مهیب
از سایه سارهای بهشت تا شراره های دوزخ
و از خونخواهی،
تا خونخواری...
زنهار که فاصله هول اندک است.
در ماه زیبای اعتماد بود
برچاه خونکاری غلتید
فواره عفونی ریم و خونابه
و ناگهان رخ نمود با خوی خنزیری پلشت.
فاصله ای رقت آورتر
از لیسه زدن بر سگاله ای، نعلینی، عبایی و قبایی
و دمی برآوردن با دوستاقبانی
و بوسه بر خنجر خونین خائنی...
با پلکی که بر هم نهاد
و لبخند رضایتش را جلادان دیدند
آری به پلک زدنی
از خونخواهی به خونخواری غلتید.
اسفند۹۷