میان شعله خدایا نداست میسوزد
دلی که عاشق خلق و خداست میسوزد
بنام خلق بمسلخ بریده صدا
گلی که قاصد نور و صداست میسوزد
هر آنکه مانده بپیمان و رسته ز خویش
وجود هر که بعشق آشناست میسوزد
پرنده ای که ز طوفان گذشت و پرید
پری که ز هفت آسمان رهاست میسوزد
به هر کرانه دریای زنده بموج
ببین که جنگل بی انتهاست میسوزد
میان شعله خدایا نداست میسوزد
دلی که عاشق خلق و خداست میسوزد
پیروز باشید
رضا