بحث آزادی گذار از نظم شمشیر است وبس
گفتمانی عاری از باور بزنجیر است و بس
در نبرد زندگان با دیو گندآیین مرگ
در بلندای تکامل بحث تاثیر است و بس
در نهاد و ساختار نفی انسان ونفس
ریزش و از هم فروپاشی و تغییر است وبس
آنچه شرط ضد دانش، مرز بر آزادی است
در نگاه مردم آزاده تحقیر است و بس
بانگ آزادی ز حلقوم پلید ارتجاع
استتار ظلم و استبداد و تزویر است وبس
جمع عقل و دانش و تقدیر بس شایسته نیست
لیک آزادی بچشم عقل تقدیر است و بس
بحث آزادی گذار از نظم شمشیر است وبس
گفتمانی عاری از باور بزنجیر است و بس
-----------------------
رضا پچراک: تاریخ بجز فتنه ازین تیره ندیده است
در سپاس از استادی که هماره بلند ایستاد و گواه "عارف دلداده" در همین پاره شعر است: استاد جلال گنجه ای
کس ضد خدا بیش ز مذهبزدگان* نیست
مذهبزدگی مکتب جهل است و جزآن نیست
تاریخ بجز فتنه ازین تیره ندیده است
زین اهرمنان بیش کسی تیره روان نیست
اندیشه کش و کژنگر و دشمن نورند
آسوده از ایشان نفس و ذهن و زبان نیست
اهریمن خودکامگی و نفرت و مرگند
جز وهم و جنون در رگ این قوم روان نیست
دینی که پی رفعت انسان و رهائیست
در باور این فرقه بغیر از خفقان نیست
مذهبزدگی پوشش سوداگر وسود است
در ذهن "خداباور" از افراط نشان نیست
آن باور دینی که ز انسان بهراسد
جز نفی خداوند و تکاپوی جهان نیست
دیوی که بشر را بفلاکت بکشاند
جز دیو مهین دیدن خویش از دگران نیست
سرمایه باور بخدا عشق و امید است
بر عارف دلداده چنین راز نهان نیست
کس ضد خدا بیش ز مذهبزدگان نیست
اندیشه مذهبزده وهم است و جزآن نیست
استعاره مذهبزدگی بمفهوم افراطگری مذهبی بکار رفته است*-