ای نکبت همه جهان، در وجود تو
بود خلایق است کنون، در نبود تو
معمار وحشت و ظلم و ستم تویی
شیطان ز شش جهت بنماید سجود تو
از آتشی که به پا کرده ای ببین
در چشم عالمی، فرو رفته دود تو
شلاق و تازیانه به روح بشر زدی
تن های پاره پاره به هر جا شهود تو
با خون وضو نموده و هنگام هر نماز
در سجده می رسد به شریران درود تو
با هر قیام تو شد خانه ها خراب
نابود گشته عالمی از هر قعود تو
بذر ستم چو فشاندی به هر دیار
نفرین تا ابد شده سرمایه، سود تو
خلقی به نام وطن عهد کرده است
تا بگلسد ز هم، همه تار و پود تو
هنگامه سقوط تو شد نقل هر زبان
فواره ای که می رسد آری فرود تو
صد کاخ ظلم بر سر ظالم هوار* شد
در خیمه نظام نیز نمانَد عمود تو
معجون ظلم و فسادی و حقد و کین
ای نکبت همه جهان، در وجود تو
م. سروش
*هوار، علاوه بر معنای فریاد برآوردن و درخواست کمک کردن، به معنای خاک و خشت و آنچه از خراب شدن سقف یا قسمتهای دیگر بنایی فروریزد، نیز می باشد (آوار). «لغتنامه دهخدا»