سخنرانی رودی جولیانی در اشرف۳، حمایت از مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران

 

سخنرانی شهردار رودی جولیانی در اشرف ۳

متشکرم. بسیار، بسیار متشکرم. متشکرم. متشکرم باب (توریسلی). من از شما متشکرم. من از شما متشکرم. واقعاً‌ من هستم که باید از شما تشکر کنم.
به‌طور خاص از کسانی که اینجا در اشرف ساکن هستند. اینها کسانی هستند که وقتی تاریخ درمورد این بخش اندوه‌بار تاریخ ایران نوشته شود، رزم‌آوران آزادی خواهند بود. شما کسانی هستید که خلقتان را از اسارت و سرکوب رها کردید، با خون خود با اشکهای خود، با جانهای خود و با وجدانهای خود. انبوهی از عزیزان شما به‌دست جانیان تهران به‌قتل رسیدند.
شما رزم‌آوران آزادی خواهید بود. شما کسانی خواهید بود که خلقتان را به‌سوی آزادی هدایت می‌کنید و شما تا به‌ابد در تاریخ ایران گرامی داشته خواهید شد و نیز در تاریخ عاشقان آزادی و آنها که حاضر به‌فدای جان در راه آزادی هستند. خدا شما را حفظ کند. متشکرم.
این سازمان رشد کرده و رشد کرده و رشد کرده. من امروز در این سالن نوعی خوش‌بینی حس می‌کنم که به‌یاد ندارم در گذشته وقتی که در پاریس بودیم حس کرده باشم. علت این حس خوش‌بینی شاید این باشد که شما معجزه‌یی را اینجا در اشرف محقق کرده‌اید. اگر قرار بود این را در نیویورک بسازیم به‌بهای پانزده سال زمان و چهارده پرونده فساد مالی تمام می‌شد. شما آن‌را در عرض چند ماه ساختید.
من ۱.۵سال پیش اینجا بودم. این سالن اینجا نبود. ساختمان بزرگی که آن طرف خیابان است، آنجا نبود و هتل زیبایی که اینجا دارید نبود،‌ که حتی یک اتاق برای من در آن در نظر گرفته شده. البته که تمام این دستاوردها به‌یمن رهبری خانم مریم رجوی محقق شده است. او به‌واقع یک رهبر استثنایی است.
درست مثل همسرش مسعود رجوی که این جنبش را با یک اقدام بسیار شجاعانه آغاز کرد.
او از هم‌پیمانی با ولی فقیه، خمینی امتناع کرد. او رو در روی خمینی گفت: نه! من با تو هم‌پیمان نخواهم شد. من ملتم را به‌یک مستبد تسلیم نخواهم کرد. مستبدی که خود را با ظاهر یک رهبر مذهبی ارائه می‌کند. عجب توهینی به‌جایگاه یک رهبر مذهبی! قاتلی که دستش به‌خون صدها هزار نفر آغشته است و از مذهب سوء استفاده می‌کند.
خدای من!
آیا ما در مقطعی از تاریخ نیستیم که همگی بتوانیم برخیزیم و بگوییم: دیگر بس است. کشتار بس است. جنایت بس است. سرکوب بس است. شما باید بروید!
من آمده‌ام که سه نکته را بگویم.
اول: من آنها را متهم می‌کنم. من خامنه‌ای و روحانی را متهم می‌کنم .و تمام دم و دنبالچه‌ها و دنباله‌روهای آنها را متهم می‌کنم. من آنها را به‌کشتار متهم می‌کنم. نه فقط کشتار، بلکه کشتار جمعی، جنایات علیه بشریت.
چگونه می‌توان این را تحمل کرد و بعد در آینه به‌چهره خود نگاه کرد؟ چگونه می‌توان این‌را تحمل کرد؟۴۰ سال کشتار جمعی۴۰.سال جنایات علیه بشریت.
قرار بود کشورهای ما از آزادی و دموکراسی و شرافت دفاع کنند.
اگر کشورهایمان در برابر این وضعیت نایستاده‌اند، باید شرم کنیم. در اینجا وسط وجود ندارد.
آنها دست‌کم ۱۲۰هزار تن از اعضا و هواداران این سازمان بزرگ را به‌قتل رسانده‌اند. دست‌کم ۱۲۰هزار!
وقتی کتاب لیست شهدا را ببینید.وقتی از نمایشگاه فوق‌العاده‌یی بازدید کنید که ترتیب داده‌اند، نمایشگاه غم‌انگیز،تأسف‌بار ولی قهرمانانه‌‌شان از شهدای آزادی.
این شیوه بیان قضیه با کلماتی زیباست.
این افراد به‌قتل رسیده‌اند.
به‌عکسهای کسانی که برای مداوای بیماری‌شان در درمانگاه بودند نگاه کنید. به‌قتل رسیدند.همین چند سال پیش. (۵۲) تن از آنها، از بین آخرین صد نفری که در اشرف ماندند. می‌خواستند همه‌شان را نابود کنند. یک روز با مسلسل آمدند و (۵۲) نفر را در یک روز کشتند.
در سال ۱۹۸۸ (۶۷)، در مدت دو ماه۳۰هزار نفر را کشتند. اینها اعداد نیستند. اینها جانهای انسانها هستند. شرافت ما کجاست اگر در برابرش نایستیم؟ و با شنیدن خبر و دیدنش در اخبار عصبانی و ناراحت نشویم؟ و آن‌قدر عصبانی نشویم که تصمیم به‌عمل بگیریم؟باید سه کار انجام بدهیم.
اول:‌ باید دولتهای اروپایی را وادار کنیم که بایستند، بیدار شوند و شرافت و کرامت خود را دوباره به‌دست بیاورند.
رهبران این کشورها چطور می‌توانند در قبال کشتار جمعی، رویشان را برگردانند؟ چگونه می‌توانند این کار را بکنند و در عین حال برای خودشان قابل تحمل باشند؟
زمان پایان‌دادن به‌این بی‌اعتنایی ننگین فرا رسیده است. هیچ ملاحظه محدود کننده‌یی در قبال کشتار وجود ندارد. نمی‌توان گفت این قضیه ۳۰سال پیش بوده که بیست هزار نفر را کشتیم.
من ۲عضو حزب نازی را ۴۰سال بعد از اقدامات وحشتناکشان محاکمه کردم. یکی از آنها ۲۰هزار نفر و دیگری ۱۲هزار نفر را کشته بود. ما آنها را پیدا کردیم. سالها طول کشید تا عدالت در موردشان اجرا شود. ما آنها را در معرض مجازات مستحقشان قرار دادیم. مجازات آنها، مرگ بود. کسانی که ۳۰ هزار نفر را در سال ۱۹۸۸ (۶۷) به‌قتل رساندند باید شناسایی و محاکمه شوند.
آنها بایستی یا تا آخر عمر در زندان باشند یا اعدام شوند. آنها جنایتکار هستند. آنها جنایتکار هستند.آدمکش هستند. آنها رهبران یک کشور نیستند. آنها فرقی با یک قاتل در خیابان ندارند
جز اینکه بدتر هستند.زیرا مرتکب کشتار جمعی شده‌اند.
نمی‌توان این‌را تحمل کرد و در عین‌حال آزادی و شرافت و دموکراسی را برای کشورهای خود حفظ کرد.
پس ای رهبران اروپا به‌پا خیزید! در آلمان به‌پا خیزید. در فرانسه به‌پا خیزید. در انگلستان به‌پا خیزید. در ایتالیا و یونان به‌پا خیزید.
اگر شما به ما دمکراسی و آزادی هدیه کردید و آن‌را برایمان گسترش دادیدپس الان دمکراسی و آزادی را ترک نکنید و مایه ننگ کشور خود نشوید.
ما اجازه کشتار مردم را نمی‌دهیم آن‌طور که دیکتاتورها در ایران کشتار کرده‌اند
من به‌رهبران اروپا می‌گویم شما هم می‌توانید آزادکننده باشید. می‌توانید در تاریخ به‌عنوان رزم‌آوران آزادی شناخته شوید.
آیا این بهتر از آن نیست که صرفاً یک دولت را اداره کنید و پول در بیاورید و پول و پول بیشتر و به‌رژیم ایران پول خون بدهید؟ چگونه می‌توانید با این حکومت تجارت کنید؟
همه می‌دانیم که آنها بزرگ‌ترین حامی تروریسم در جهان هستند. ولی این‌را به‌صورت لق لق زبان می‌گوییم:
بزرگ‌ترین حامی تروریسم در جهان. معنی این جمله چیست؟ معنی‌اش این است که آنها پول و پشتیبانی قاتلان را نه فقط در کشور خود بلکه در سراسر جهان تأمین می‌کنند. وقتی به‌آنها پول داده شود، و قروض شان بخشیده شود کاری که حکومت ما در دولت قبل انجام داد و بیش از یک میلیارد دلار را دوباره دردستشان قرار داد. این حمایت از آدم‌کشی است.
با این پول چه‌کار می‌کنند؟ آن‌را برای مردم خرج نمی‌کنند. مردم (ایران) گرسنه هستند. این مردم می‌دانند که وقتی پول به‌دست آنها می‌رسد و یک شرکت فرانسوی یا آلمانی با‌ آنها معامله می‌کند، این پول، این سود، صرف کشتار مردم در سوریه می‌شود یا کشتار در جایی دیگریا فرستادن مأموران به‌آلبانی برای این‌که ما را بکشند
این چیزی است که آنها تأمین مالی می‌کنند. آیا نمی‌فهمید؟ آیا آن‌قدر نابینا هستید که نمی‌فهمید که دارید قاتلان را تأمین مالی می‌کنید؟ شما با این کار در قتل همدستی می‌کنید.نباید گذاشت کسی برای قاتلان تأمین مالی فراهم کند. لویی فری می‌تواند به شما بگوید چند نفر را به‌خاطر تأمین مالی مافیا به‌زندان فرستادیم و پولشان را گرفتیم و کسب و کارشان را تعطیل کردیم.
آنها خودشان قاتل نبودند. فقط آن‌را تأمین مالی می‌کردند و از آن سود می‌بردند.بیدار شوید! وقتی از (رژیم) ایران نفت می‌خرید، دارید کشتار را تأمین مالی می‌کنید. با واقعیت روبرو شوید. این کار را متوقف کنید.
نکته دوم: بیایید روشن کنیم.این حرف را باید بارها زد و اثبات کرد.یک آلترناتیو برای این رژیم هراس و وحشت وجود دارد. اینجا، یکی از آن مواردی نیست که سرنگون‌کردن یک دیکتاتور وحشتناک را انتخاب می‌کنیم ولی نمی‌دانیم که آیا یک دیکتاتوری وحشتناک‌تر از آن به‌سر کار می‌آید یا نه. این‌طور نیست؟
ما قبلاً‌ شاهد این واقعه بوده‌ایم. در مصر دیدیم. و به‌نوعی در لیبی هم دیدیم که قذافی که آنجا بود کشته شد. بعد از این‌که او را کنار زدیم، سالها و سالها ناآرامی و جنگ داخلی داشتیم. ولی اینجا چنین مشکلی نداریم.
ما با بدترین رژیم در جهان با فاصله زیاد از بقیه مواجهیم. بزرگ‌ترین حامی تروریسم در جهان. این حرف را نباید فقط در کلام تکرار کرد.باید به‌معنایش فکر کرد. این حکومت بر سر کار است.
حال شورای ملی مقاومت ایران را داریم که توسط رئیس جمهور برگزیده خانم رجوی رهبری می‌شود. این یک ائتلاف از سازمانهای مقاومت است که در سطح جهانی مورد احترام است. نمایندگانی از اغلب کشورهای اصلی جهان در اینجا بودند. آنها نسبت به او شناخت پیدا کرده‌اند و به‌او احترام می‌گذارند. او در کشور من بسیار مورد احترام است. حمایت او در کنگره از من یا باب توریسلی بیشتر است. برخی افراد در فهرست ما هستند که با من حتی حرف نمی‌زنند. یکی دو نفر هم با (توریسلی) حرف نمی‌زنند. ولی خانم رجوی آنها را گرد هم می آورد.
او در بین تمامی کشورهایی که اسم بردم و بسا بیشتر، حمایت دارد. معمولاً از چنین شرایطی برخوردار نیستیم. معمولاً ناچاریم اقدام کور بکنیم. فکر می‌کنم در مورد ایران همین کار را هم می‌توانستیم بکنیم. حاکمیت بسیار بد است. چه‌طور می‌تواند بدتر باشد؟ چه‌طور می‌تواند بدتر از کشتار ۳۰هزار نفر در دو ماه باشد؟ چه‌طور می‌تواند بدتر از شلیک به‌مردم در خیابان در حال حاضر باشد؟. 
این یک بحث تاریخی نیست. واقعه‌یی است که هم‌اکنون در جریان است. آنها در حال حاضر افراد را می‌کشند. شاید در همین لحظه در حال کشتن یک نفر باشند.ولی در این مورد، ناچار نیستیم بگوییم که چه چیزی ممکن است بدتر از این باشد. می‌دانیم که چیزی بسیار بهتر وجود دارد. می‌دانیم عده‌یی هستند که تمام عمرشان را صرف نبرد برای آزادی کرده‌اند.
نزدیک‌ترین افرادشان را در نبرد برای آزادی از دست داده‌اند و به این آرمان متعهدند.
راستی این برچسبی است که به‌آنها می‌زنند «فرقه».
وقتی به‌آزادی متعهد هستید و زندگی خود را وقف آزادی مردمتان می‌کنید می‌گویند که عضو یک فرقه هستید. شاید آنها که اتهام می‌زنند بیش از این تشخیص نمی‌دهند. چون آن‌قدر آلوده و حریص شده‌اند که دیگر آرمان‌گرایی و شرافت و غرور را تشخیص نمی‌دهند.
بگذارید به‌روشنی بگوییم. من آن شب زمان زیادی را با اشرفی‌ها گذراندم. اینها افرادی متعهد به‌آزادی هستند. و اگر فکر می‌کنید این یک فرقه است معلوم می‌شود که خودتان یک مشکلی دارید. کمبودی در روح و روان انسانی‌تان وجود دارد.
می‌دانیم که به‌عنوان یک دولت در تبعید با همه جهان مذاکره می‌کند و به روشن‌ترین شکل ممکن، اهداف خودش را مدون کرده است. دقیقاً‌ شبیه لایحه حقوق در آمریکا و اعلامیه‌های جهانی آزادی و کرامت و حقوق بشر که در اسناد بزرگ جهانی متبلور شده‌اند. انتخابات آزاد ظرف ۶ ماه، قول داده شده است. من معتقدم که این تعهد انجام خواهد شد. آنها این محل را در ۳ ماه ساختند. پس می‌توانند آن کار را هم در شش ماه انجام بدهند. آنها محقق‌کنندگان معجزه‌ها هستند.آنها حامی برابری جنسیتی هستند. آنها حامی حقوق بشر و نظام قانونی هستند. آنها حامی این هستند که کسی زندانی نمی‌شودمگر این‌که محاکمه‌یی عادلانه داشته باشد.
این یک سازمان شرافتمند است. یک سازمان خوب. سازمانی که آماده خواهان و قادر است نه فقط برای به‌دست‌گرفتن کنترل ایران، بلکه برای هدایت ایران به‌سوی انتخابات با حداکثر سرعت ممکن.
این گروهی است که می‌توانیم از آن حمایت کنیم.
گروهی است که باید شیطان‌سازی علیه آن‌را متوقف کنیم. گروهی است که ما را در تغییر رژیم در رابطه با بدترین رژیم در جهان آسوده‌خاطر می‌سازد.
نکته آخر: چه می‌توان کرد؟
وقتی افراد در این رابطه مطلع می‌شوند از خود سؤال می‌کنند من چه می‌توانم بکنم. من فقط یک فرد هستم. شما می‌توانید این کار را که می‌گویم بکنید. شما می‌توانید یک شاهد باشید. شاهد به‌مفهوم انجیلی آن. شما چیزی را می‌دانید که بسیاری نمی‌دانند. شما می‌دانید اوضاع در ایران واقعاً چقدر بد است. شما از کشتارهای ادامه‌دار مطلع هستید و شما در مورد مجاهدین می‌دانید و در مورد خانم رجوی اطلاع دارید.
شما حقیقت را می‌دانید و نه دروغهایی مثل فرقه یا اینکه در ایران حمایت ندارند.
اگر در ایران حمایت ندارند پس چرا آخوندها ۴۰سال دست به‌کشتار آنها زده‌اند؟ در این صورت آدمهای مناسب‌تری را برای کشتار پیدا می‌کردند. فرد باید چقدر احمق باشد که نتواند این‌را بفهمد؟الآن آخوندها به‌زبان می‌آورند که چقدر مستأصل هستند. خامنه‌ای و روحانی می‌گویند که این سازمان تنها سازمانی است که آنها را واقعاً‌ به‌خطر می‌اندازد. ما باید این‌را به‌رسمیت بشناسیم. ما این‌را می‌فهمیم.
شما می‌توانید شاهدی بر این حقیقت باشید. می‌توانید بنویسید، صحبت کنید سازماندهی کنید. بخشی از این تلاش باشید.
گاهی سؤالات بزرگی که روی زندگی انسان تأثیر می‌گذارد، در برابرش قرار می‌گیرد. آدم می‌بیند که فردی در خیابان کتک می‌خورد. آیا کنار می‌کشد یا وارد می‌شود و تلاش می‌کند از آن مرد یا زن دفاع کند؟من گاهی این کار را کرده‌ام. بعد از آن آدم به‌شدت احساس غرور می‌کندوقتی که بی‌اعتنا نبودم. در حالی‌که اگر بی‌اعتنایی می‌کردم، نمی‌دانم بعد از آن چه احساسی می‌داشتم.
شما الآن یک مسئولیت دارید که ناشی از آگاهی‌تان است. شما در مورد وحشی‌گریها و جنایات علیه بشریت که توسط این رژیم انجام می‌شود آگاهی دارید. در این رابطه برخورد تدافعی نکنید. چشم پوشی نکنید. از شما خواسته می‌شود که کاری کنید. می‌توانید پشت کنید. همان کاری که رهبری اروپا انجام داده است. امیدواریم که دیگر انجام ندهد.
همیشه می‌توان تصحیح کرد. همیشه می‌توان تغییر داد. همیشه می‌توان رهبری جدیدی ارائه کرد. ولی نباید پشت کنید. باید پیش بروید. باید به‌هر شکل که می‌توانید این پیام را منتشر کنید. باید رهبران کشورهای خود را وادارید که برخیزند تا بتوانید به کشور خود و میراث آن افتخار کنید.
می‌توانید اعضای خانواده‌تان را به‌برخاستن تشویق کنید. وقتی که دروغها را درباره ما می‌بینید برخیزید. من و همکارانم که تا لحظاتی دیگر اینجا خواهند بوددر آمریکا همیشه مورد حمله هستیم. حرفهای وحشتناکی در موردمان می‌زنند و این‌که چرا این کار را می‌کنیم. ما این کارها را به یک دلیل ساده انجام می‌دهیم. زیرا ما عاشق آزادی هستیم و نمی‌توانیم به‌کسانی پشت کنیم که این‌طور با آنها رفتار شده است. نمی‌توانیم به‌وضعیتی پشت کنیم که ممکن است برای آنها و برای جهان فاجعه‌بار باشد. ولی انواع و اقسام انگیزه‌های وحشتناک را به‌ما نسبت می‌دهند.
می‌دانید جوابشان را چه می‌دهم؟
می‌گویم ادامه بدهید. ادامه بدهید. من این‌را به‌عنوان یک مدال افتخار برای خود تلقی می‌کنم. من از آزادی حمایت می‌کنم و شما از سرکوب.من از دموکراسی حمایت می‌کنم و شما از یک دیکتاتوری.
من از انسانهای شرافتمند حمایت می‌کنم که ارزش حکومتی شرافتمند را مطرح می‌کنند و شما از قاتلان کشتار جمعی حمایت می‌کنید.
چه کسی کار درست می‌کند و چه کسی کار غلط؟ به کارتان ادامه بدهید.
ولی من می‌دانم و احساس می‌کنم هم‌چنان‌که گفتم، در پایان تکرار می‌کنم که خوش‌بینی در این سالن فراوان است و من می‌دانم چرا. زیرا شما همان چیزی را می‌دانید که من می‌دانم.
ما بسیار زودتر از آن‌چه آن بدگمانها باور دارند در تهران خواهیم بود. جشن خود را خیلی زودتر از آنچه آنها باور دارند برگزار خواهیم کرد.
می‌دانید چرا؟ حاضر، حاضر، حاضر!
ما آماده‌ایم. از سر راهمان کنار بروید.
خدا شما را حفظ کند.
متشکرم.