پند دادی: "خطر چرا نکنی؟
آرزویت اگر که مهتری است
سخت آید به چنگ این کالا
از برایش هماره مشتری است
نیک بشنو که در چنین میدان
جنگ ما از برای سَروَری است".
ای دلت پاک و آرزوت بهی
سرم از فکر سَروری بَری است
آنکه جنگد برای سَر گشتن
آخر کار او ستمگری است
بی فرو دست، سروری جُستن
سخن باطل و دَری وَری است
هیچ دانی که انقلاب نوین
بهر آزادی و برابری است؟
محور جنبش حقوق بَشَر
نفی "تبعیض و فکر برتری" است
من برای برابری جنگم
مهتری دشمن برابری است!