شاهپور در سال ۱۳۴۲ در تهران به دنیا آمد و از کودکی با درد و رنج و محرومیت رو به بود.
در نوجوانی برای تأمین هزینه زندگی خود و خانوادهاش مجبور به ترکتحصیل و اشتغال به کارهای سخت و پرزحمت شد.
پانزده ساله بود که در همراهی با قیام و انقلاب علیه رژیم ستمشاهی بر اثر اصابت گلوله مزدوران بهشدت مجروح شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. پس از سرنگونی دیکتاتوری شاه در سال ۵۸ با آرمانهای سازمان آشنا شد و به انجمن میثاق(هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران) پیوست و در توزیع و فروش نشریهٔ مجاهد و سایر فعالیتها شرکت میکرد.
شاهپور که زندگی دشواری را در دهههای ۶۰ و۷۰ پشت سرگذاشت، در سال۱۳۸۰ خود را به ارتش آزادیبخش ملی رساند و تا پایان زندگیش به عهد و پیمان پایداری برای آزادی خلق محروم و میهن اشغال شدهاش، ایستادگی کرد. در سالهای محاصرهٔ اشرف و لیبرتی و نبرد با مزدوران ولایت فقیه و مقابله با حملات وحشیانه موشکی، روحیهای رزمنده داشت و خود را فدیه راه آزادی خلق و ایستادگی اشرفیها را عین کارزار سرنگونی میدانست. در اینباره در مرداد ماه سال ۱۳۹۲ نوشته است: «بهخاطر آزادی خلقمان همه سختیهای شرایط زندان در زندان لیبرتی را آگاهانه به جان خریدیم و آگاهانه سختترین مسیر و تابلو را انتخاب کردیم. در حالیکه میدانستیم که پشتپرده چه نامردیهای سیاسی را خواهیم دید و دیدیم، موشکباران در سه نوبت تا این تاریخ و دادن شهید و مجروح...
آری لیبرتی را میخواستند محلی برای از هم پاشاندن نیروی رزمنده و آزادیخواه و ضد بنیادگرا بکنند. زهی خیال باطل. چه آمال و آرزوهایی در ذهنهای کثیف و عقب ماندهٔ خود پرورانده بودند. هنوز گوهر نهفته در مجاهد مریمی و انقلاب کرده و ضدفردیت و جنسیت را نشناختهاند. من مجاهد خلقم که خود را فدیهٔ خلق کرده، نه تنها از این ابتلائات هراسی به دل راه نمیدهم بلکه به آن بیا بیا میگویم...با ایمان راسخ و بیشکاف هر آنچه در اشرف و لیبرتی میگذرد را عین کارزار سرنگونی میبینم».
خانم مریم رجوی درگذشت مجاهد صدیق شاهپور علیزاده را تسلیت گفت و تأکید کرد: بدون شک همرزمان اشرفی او جای خالیاش را با رزم مضاعف پرمی کنند و ستمدیدگان و محرومان به ستوه آمده، از پایداری و پاکبازی او برای شورش و قیام و تحقق عدالت آزادی الهام میگیرند.