آخوند روحانی در این سخنان به خفگی مالی و اقتصادی رژیم نیز اذعان کرده و میگوید: «سالانه حدود ۴۵۰ هزار میلیارد تومان بودجه برای اداره کشور در خزانه نیاز است و باید به همه خدمات هم پاسخ داد. بالاترین درآمد مالیاتی کشور برای سال آینده ١۵۰ هزار میلیارد تومان پیش بینی شده است». وی سپس پرسید: "٣۰۰ هزار میلیارد تومان باقیمانده را باید از کجا آورد؟». (سایت حکومتی جهان نیوز ۲۲ آبان ۱۳۹۸)
بدینسان مشخص میشود که تحریمها یا بقول پاسدار احمدینژاد «همان کاغذ پارهها» چگونه تار و پود مالی و بنیانهای اقتصادی کشور را به لبه پرتگاه کشانده است، بطوریکه اکنون دولت» تدبیر و امید» کاسه گدایی برای خالی کردن جیب مردم برداشته است.
بر این منطق باید منتظر شد تا در آینده نزدیک طرحهای مالیاتی، یکی پس از دیگری به راه افتاده و بدینسان خزانه دولت که با ورشکستگی کامل روبرو گردیده، از جیب مردم محروم و اقشار ضربهپذیر پر گردد. ابعاد این روند به یقین به پروسه فقر فلاکت در جامعه ضریب دوچندان خواهد زد، زیرا در حالیکه به گفته وی قریب «۱۸ میلیون خانوار» اکنون در خط فقر زندگی میکنند، در فردای راه افتادن موج مالیاتها، این رقم به مرز کلیت جامعه، به غیر از خانوادههای سران و متولیان رژیم، خواهد رسید.
در این رابطه اگر هر خانوار ایرانی را بهطور متوسط چهار نفر در نظر بگیریم، رقم ۱۸ میلیون خانوار به معنای ۶۵ میلیون شهروند میباشد که با بحران معیشت، کار، بیپولی و رکود اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند.
وی در ادامه بنبست و خفگی رژیم را اینگونه به تصویر کشیده است: «در شرایط عادی درآمد نفتی ایران سالانه ٦۰ میلیارد دلار بود که درآمد ریالی معادل ٦۰۰ هزار میلیارد تومان در اختیار دولت میگذاشت. او مجدداً پرسید: حالا که این درآمد در نتیجه تحریمها و ناتوانی حکومت برای صادرات و فروش نفت در میان نیست»: چگونه میتوان کشور را اداره کرد؟».
به یقین این سوالی است که اکنون در مقابل ولیفقیه زهر خورده و طلسم شکسته قرار گرفته است، زیر این خامنهای بود که با ادامه سیاست های مخرب خود و با گذاشتن هزینههای سنگین بر دوش مردم محروم میهن امان در کشورهای همسایه و اسلامی، اکنون جامعه جوان و پویای ایران را به لبه سقوط کامل کشانده است.