حسین پویا: بیچاره ظریف و بدبخت عظما!


بیچاره ظریف و بدبخت عظما!


ظریف خسته گشته، ز گفته های عظما
اگرچه می زند پَر، دلش برای عظما

چه زحمتی کشیده، ظریف بهر برجام
چرا خبر ندارد، شکسته پای عظما

چرا نمی پذیرد، که جام زهر برجام
به دست او رسیده، به حلق و نای عظما

خطوط قرمزی را، که سیدعلی کشیده
ظریف رد نموده، به ادعای عظما

چه توسری که خورده، ز بستگان عاقا
به لب رسیده جانش، هم ار جفای عظما

ظریف پَر ندارد، کسی خبر ندارد
ز بسکه ضربه خورده، ز مجتبای عظما

بسیجیان مجلس، هواش را ندارند
اگرچه کس ندارد، چو او هوای عظما

رئیس او حسن هم، که بوده آرزویش
شود فقیه و رهبر، خودش به جای عظما

زدند در دهانش، فدائیان عاقا
ندارد استکانی، برای چای عظما

ولی امید دارد، اگر بمیرد عاقا
درآورد به مجلس، کمی ادای عظما

به او اگر بگویی، یه جوک بگو بخندیم
دهد به خنده پاسخ، جانم فدای عظما

اگر که عمر عاقا، شبی رسد به پایان
ظریف را نباشد، به دل عزای عظما

خلاصه این ظریفک، که حقه باز و رنده
کشیده نقشه بهر، پول و طلای عظما