شهرام پس از گرفتن دیپلم در سال ۵۷ به انگلستان رفت و در دانشگاه سالفورد منچستر در رشته علوم سیاسی تحصیلاتش را ادامه داد.
پس از روشن شدن مرزهای ارتجاع و انقلاب شهرام به انجمن دانشجویان مسلمان هوادار مجاهدین پیوست و در تمام فعالیتهای افشاگرانه علیه ارتجاع تازه به قدرت رسیده در ایران شرکت فعال داشت.
شهرام دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه منچستر بود و در همین دانشگاه سالیان به تدریس علوم سیاسی پرداخت و پس از آن به ایرلند رفت و سالها در دانشگاه بلفاست علوم سیاسی تدریس می کرد.
شهرام با وجود مدارج و فعالیت علمی و تدریس در دانشگاه، همچون یک میلیشای پرشور و با انرژی در همه تظاهرات و فعالیتهای هواداران در انگلستان شرکت داشت و برای برگزاری هرچه بهتر مراسم و برنامه ها تلاش می کرد.
صداقت و خلوص وعواطف پاک شهرام و صمیمیت و دلسوزی او درجمع یارانش و اعتقاد عمیق او به آرمانهای سازمان مجاهدین و حتمیت سرنگونی رژیم آخوندی، زبانزد کسانی بود که از نزدیک او را می شناختند، او در سخت ترین شرایط بیماری میگفت من به امید و به عشق مجاهدین و اشرفیها زنده هستم و به مادرش میگفت نگران من نباش،چراکه این همه فرزند مجاهد داری.
شهرام در دفاع از ارزشهای سازمان مجاهدین و حفاظت از مرزبندی با رژیم یک جنگنده تمام عیار بود. هر کجا کمترین ضرورتی میدید، سینه سپر میکرد و با استحکام و با استدلالهای قاطع و دندان شکن، به دفاع ازاین ارزشها بر میخواست و چهره رژیم را در پس هرزه دراییها علیه مقاومت و شکستن مرزبندی ها بر ملا میکرد.
شهرام، همواره در صفوف مقدم مبارزه سیاسی و افشاگرانه بود و به خصوص در فعالیتهای سیاسی و ملاقات با نمایندگان پارلمان و شخصیتهای سیاسی و استادان دانشگاه فعال بود و بسیاری از این شخصیتها را در حمایت از حقوق بشر و آزادی مردم ایران جذب و فعال کرد.
یکی از صحنه های مبارزه پرشورشهرام قهرمان، فعالیت او در کارزار خروج سازمان مجاهدین از لیستهای تروریستی بود و حمایت بسیاری از نمایندگان را برای این کارزار علیه لیست گذاری مجاهدین جلب کرد.
نبرد طولانی و چند ساله با بیماری سرطان عرصه پرشکوه دیگری از جنگ او بود. او هیچگاه تسلیم این بیماری نشد و در حالیکه شیمی درمانی می کرد، در تمامی صحنه های جنگ برای دفاع از اشرف و لیبرتی حضور داشت و با وجود بیماری سرطان شهرام همواره شاد و پرشور بود و در هر جمعی که بود سرزندگی و شادی را با خود می آورد. او به رغم پیشرفت بیماریش در سال گذشته، به فعالیتهایش ادامه می داد و می گفت نباید صحنه های جنگی را که هر روز سازمان به آن مشغول است از دست بدهم و وظیفه ام را باید انجام بدهم.
خانم مریم رجوی با ابراز تأسف بسیار از درگذشت این اشرف نشان پاکباز و یاور صدیق مجاهدین و مقاومت ایران گفت: روح پرفتوحش شاد که بیش از ۴ دهه در همه کارزارهای مقاومت در انگلستان و ایرلند و در همه فراز و نشیب ها حاضر بود و برای آزادی مردم ایران از شر رژیم آخوندی آرام و قرار نداشت.
تلاشهای بی نام و نشان او چه زمانی که استاد دانشگاه بود و چه زمانی که بر اثر بیماری قادر به ادامه تدریس نبود برای حمایت از اشرف و اشرفی ها و برای رساندن صدای خلق محروم به گوش جهانیان، بسیار ارزشمند بود و فراموش ناشدنی است.
درگذشت این یار ارزشمند مقاومت را به خانواده او بویژه مادر گرامی اش و به اشرف نشانها و خانواده بزرگ مقاومت به ویژه یاران و حامیان مقاومت در انگلستان تسلیت میگویم.
بی شک همرزمان و یارانش جای خالی او را در صفوف فشرده مقاومت در برابر دیکتاتوری پلید آخوندی پرخواهند کرد و در روز آزادی ایران شهرام عزیز و تمامی یاران صدیق و جاودانه فروغهای آزادی حاضر خواهند بود.