دراین رابطه خانم رجوی طی یک سخرانی بسیار انگیزاننده ، تاکید کرده اند: «تعهد اول این است که ما مردم ایران، ما مقاومت ایران، این رژیم را سرنگون میکنیم و ایران را پس میگیریم.
تعهد دوم ما این است که ما مردم ایران، ما مقاومت ایران، ایران دمکراتیک و آزاد را بنا میکنیم و تعهد سوم ما این است که به حاکمیت و رأی جمهور مردم وفادار باشیم. نهدر پی دستیابی بهقدرت بههر قیمت، بلکه در پی برقراری آزادی و عدالت به هر قیمت باشیم. هرگز به دیکتاتوری شاه و شیخ برنگردیم و همچنانکه اکثریت قانونگذاران منتخب مردم در آمریکا و اروپا خاطرنشان کردهاند، در پی برقراری یک جمهوری دمکراتیک، غیرمذهبی و غیر اتمی باشیم».
به یقین تحولات داخل کشور طی روزهای اخیر که گوشه هایی از این خیز ملی را شب گذشته در پاره ای از شهرهای کشور بویژه در بهبهان، رشت، تبریز، اصفهان، ارومیه، ماهشهر، مشهد و نیز در بخش هایی از تهران تجربه کردیم، نشان از عمق واقعیتی بنام «بحران سرنگونی» برای دیکتاتوری ولی فقیه را دارد.
براین اساس می توان به مولفه ای بنام پیوند خوردن جنبش سراسری با سیاست ها و برنامه های اصولی مجاهدین و مقاومت ایران برای ایرانی آزاد و دمکراتیک رسید.
سخن از واقعیتی است که اکنون نه تنها در اشعار مردم معترض، مانند «حکومت آخوندی، نمی خواهیم، نمی خواهیم» نقش بسته است، بلکه فراتر از آن در سخنان و مواضع هراس آلود سران رژیم نیز بخوبی قابل رویت می باشد.
خشم مردم بجان آمده از حاکمیت طی روزهای اخیر قابل پیش بینی بود. توفان ایرانیان از داخل و خارج در شبکه های اجتماعی علیه احکام اعدام سه جوان معترض با شعار «نه به اعدام»، نیز آینه تمام قدی از عمق تنفر اجتماعی از اعمال و شیوه های سرکوب رژیم آخوندی می باشند.
براین اساس و بدلیل پر زور بودن سنبه مردم و مقاومت ایران ، خامنه ای طلسم شکسته که اکنون غرق در بحران می باشد ، پیام این همبستگی ملی و جبر زمان را بخوبی درک کرده است، بطوریکه به موازات سرکوب خونین ، از بام تا شام به آدرس و مشخصات تنها «هماورد» خود در ایران اعتراف می کند.
راهکار این دیکتاتور خون ریزبرای مقابله با واقعیتی بنام سرنگونی چیزی بجز گسیل سراسیمه وار گزمه های ارتجاع به خیابان ها، دستگیری ، صدر احکام اعدام ، سنگر بندی خیابان ها و یا شلیک به مردم بی دفاع و بی سلاح نمی باشد.
خامنه ای بشدت از طرح ۱۰ ماده ای خانم رجوی و مقبولیت مجاهدین که امروز مورد حمایت و استقبال جامعه بین المللی قرارگرفته، بشدت به هراس و وحشت افتاده است.
وی بخوبی دریافته است که جامعه جوشان ایران با کانون های شورشی و النهایه ارتش آزادی که بر بستری از خشم و توفان گرسنگان و فرودستان شکل خواهد گرفت، سرانجام دود و دودمان ولایت را به آتش خواهند کشید.