یا که اینجانب خرم یا اینکه این یا آن خرند
یا که جمعی ظاهرا جمعی دگر پنهان خرند
بحث خردر شکل و ظاهر نیست، امری باطنیست
من نمیگویم خر و آخوند یک میزان خرند
خر نباشد گر کسی داند نمیداند ولی
جمع نادانان بنادانی خود نادان خرند
در لباس آدمی آنان که خود پوشانده اند
بیخبر از آدمیت، کمتراز حیوان خرند
عده ای خر در زمستان، عده ای خر در خزان
خرترینها در بهاران نیز تابستان خرند
اعتقاد کور و خر بودن بهم وصلند و نیز
عده ای بر زور و زر آورده اند ایمان خرند
گاه رسم گوسپندی چاره جان است و مال
وای بر آن گوسپندان گر سگ و چوپان خرند
گله ای بوزینه اینک بر خران لم داده اند
آن خران راضی بروز خویش بیدرمان خرند
با زبان خر ولی باید که گشتن آشنا
چون بدون گوش بسیاری درین سامان خرند
خرشناسی، خرنگاری، خرزدائی واجب است
چونکه لای دست و پا خیلی درین میدان خرند
یا که اینجانب خرم یا اینکه این یا آن خرند
یا که جمعی ظاهرا جمعی دگر پنهان خرند