برای نمونه و در حالیکه شیخ حسن روحانی در تمامی تبلیغات حکومتی از بهبود اوضاع و بویژه در رابطه با دریاچه ارومیه سخن میراند، اما دادههای علمی و کارشناسی واقعیتهای دیگری را به بیرون ساطع میکنند.
تازه ترین ارزیابی از سوی کارشناسان در زمینه محیط زیست سخن از آن دارند که دریاچه ارومیه همچنان با بحران بی آبی و روند خشکسالی دست و پنجه نرم می کند.
یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به این روند از جمله می نویسد: «بر اساس مطالعات پایه منابع آب کارگروه احیای دریاچه ارومیه سطح تراز دریاچه ارومیه تا به امروز نسبت به روز مشابه در سال گذشته ۰.۹ سانتیمتر کاهش را نشان میدهد، بر همین اساس حجم آب موجود در دریاچه نیز با کاهش ۰.۲۶ میلیارد مترمکعبی رو به رو بوده است» (سایت حکومتی خبرآنلاین ۷ شهریور ۱۳۹۹)
موضوع خشکسالی که اکنون به بحران شدید محیط زیستی در ایران انجامیده، تنها به یک یا چند دریاچه و یا رودخانه بسنده نمی کند، بلکه بحرانی بسیار گسترده و پیچیده می باشد که حل و فصل آن از طرف یک رژیم غارتگر و مخرب به یقین امکان پذیر نیست.
طی سه دهه گذشته نیز شاهد بوده ایم که بسیاری از منابع طبیعی کشور یا تخریب و غارت شده و یا بدلیل سوء مدیریت و نبود امکانات و بودجه های عمرانی با بحران خشکسالی دست و پنچه میکنند.
نمونتا خشکسالی گسترده برای رودخانهها و یا دریاچه های طبیعی و سابقا مملو از آب مانند بختگان، ماهون، ارومیه و یا تالاب هایی مانند انزلی و یا گرکان تنها بخش کوچکی از میراث خامنه ای برای مردم ایران می باشند.
براین منطق بسیاری از سدهای احداث و یا چاه هائ حفر شده از سوی سپاه پاسداران، به این روند فاجعه آمیز ضریب دوچندان زده اند. همچنین نبود بسترهای مناسب، عدم لاروبی رودخانه ها، برهم خوردن تعادل در سیستم اکولوژی محیط زیست، تخریب مناطق سبز و گیاهان و درختان در حاشیه رودخانه ها و یا زدن پل های غیر استاندار بر بستر دریاچه ها مانند ارومیه، تنها بخشی از سوء مدیریت رژیم آخوندی در زمینه کنترل منابع آبی کشور می باشند.
این روند بحرانی در منطق خود به کوچ گسترده در بسیاری از مناطق ضربه پذیر راه برده و مجموعه بزرگی از روستا ها را اکنون خالی از سکنه کرده است. یک گزارش دیگر حکومتی (خبرگزاری ایسنا ۵ شهریور ۱۳۹) در این رابطه می نویسد: «نتایج سرشماریهای رسمی در ایران حاکی از این است که با گذشت زمان سهم جمعیت روستایی در کل جمعیت ایران رو به کاهش نهاده و بسیاری از روستاهای کشور خالی از سکنه شدهاند».
این گزارش از جمله به موضوع خشکسالی بعنوان یکی از دلائل اصلی این روند اعتراف کرده و می افزاید: «در حال حاضر حدود ۳.۵میلیون نفر از جمعیت روستاها که تحتتأثیر بیآبی قرار گرفتهاند، در آستانه مهاجرت به شهرها هستند. تخلیهشدن روستا از آسیبهای اصلی این اتفاق است. اگر در گذشته فقط خوشنشینها مهاجرت میکردند، اکنون تمام روستاییها مهاجرت خواهند کرد».