سخنرانی نمایندگان حامیان مقاومت در جوامع فرانسه
آزاده عالمیان: راه حنیف بنیانگذار در مریم امتداد یافت و در هزاران زن مجاهد تکثیر شد.
۵۶ سال پیش جوان ۲۶ ساله ای پس از سالها تلاش در سودای ازادی قدم در راهی نو گذاشت. او جهان را بدون هر گونه استثمار آرزو میکرد و جامعه را بی طبقه. و این همه را زیر سقف توحید. نام او محمد حنیف نژاد بود.
وقتیکه شاه در رویای کشتن آزادی خون حنیف و یارانش را بر زمین ریخت هرگز فکر نمیکرد که ازاین بذر سالها بعد سازمان برومندی سر برآورد که بیشمار زن و مرد مبارز به پیشگاه آزادی تقدیم کند. آنگاه، سازمان پرافتخارمجاهدین خلق ایران در برابر هیولای ارتجاع قد برافراشت.
زنان و مردان مجاهد طی بیش از ۴ دهه نبرد طاقت فرسا ناگزیر به عبور از تنگناهای جدیدی از نبرد فرزند انسان برای دستیابی به آزادی شدند. گذشتن از عواطف و علایق فردی، خانواده و همسر، گامی فراتر از ایثار و فدا برای پاسخگویی به این مبارزه سخت بود. با این حال راه و رسم حنیف مسیر خود را از میان هزاران توطئه و نیرنگ، تیر و تبر و بمب و موشک و محاصره طی کرد تا به نقطه عطف خود یعنی به حضور هزار زن در صفوف شورای رهبری سازمان مجاهدین در اشرف ۳ رسید. هزار زنی که هر یک میتوانند هدایت کننده خط و مشی سازمان باشند.
راه بنیانگذاران ، راه مسعود و مریم، با رهبری چنین زنانی، تنها راه بزیر کشیدن اختاپوس جهل و ستم آخوندی است.
خانم زهره بیژنیار: قبل از اینکه با سازمان مجاهدین آشنا شوم با انسانهای فوقالعاده ای آشنا شدم که در شناختم از خود و جهان اطرافم بسیار تاثیر گذار بودند با خانواده رضایی ها که بسیارمورد احترام بودند جوانانی تحصیل کرده روشنفکر و بسیار پر شور که ان زمان فقط میتوانستم تحسینشان کنم و بعد آشنایی من با فاطمه امینی اولین زن مجاهد که به دست ساواک شاه به شهادت رسید
مجاهدینی که همواره پیشتاز در نبرد با تباهی و سیاهی برای اینده ای بهتر بودند مجاهدینی که در زندانها و شکنجهگاههای شیخ و شاه در مقابل دیکتاتوری و ارتجاع مقاومت میکردند و میکنند . خواهرم زهرا بیژنیار از تبار مجاهدان در قتل عام جنایتکارانه ۶۷ به شهادت رسید. در نامهای از زندان مینویسد میتوان باید چو چشمه صاف و بی غش بود « آیا بدون درک و آشنایی با رموز واژه هایی چون عشق وفاداری استقامت ایثار که تبلور عینیاش را همیشه در کشاکشهای مرگ و زندگی میتوان دید زندگی ممکن است»
امیر تاراج: دوست دارم ابتدا به آنهایی که پرچم این میراث پرافتخار و این گنجینه ملی و میهنی را در دست دارند : یعنی برادر مسعود و خواهر مریم و همه خواهران و برادرانم در اشرف-۳ و همه یاران مجاهدین و مقاومت ایران در سرتاسر دنیا، این سالگرد را تبریک بگویم.
پنجاه و پنج سال مبارزه، نخست علیه دیکتاتوری نظامی فاسد شاه و سپس علیه فاشیسم مذهبی و برای آزادی و دموکراسی درایران، برای جایگزین کردن دیکتاتوری دینی با یک دولت سکولار، دموکراتیک و کثرتگرا و تقدیم بیش از ١٢٠ هزار جان شیفته برای رسیدن به آزادی و آبادی ایران.
در این مسیر پر فراز و نشیب ، وفاداری به این آرمان، تلاش برای تبلیغ و ترویج ارزشهایش، دفاع از دستاوردهایش، برای ما هواداران مجاهدین خلق ایران که با تعهدمان به « اشرف نشان» بودن، پیوندهایمان را با این جنبش انقلابی و مردمی مستحکم تر کردیم، همواره یک راهنما و یک قطب نمای زندگی و مبارزه بوده است.