هیچ شک و شبهه ای در این واقعیت نیست که فرمان اعدام را شخص خامنه ای امضاء کرده است، زیرا وی بخوبی از عمق تنفر عمومی نسبت به رژیم آخوندی بهتر از هر شخص دیگری در درون این نظام پوسیده مطلع می باشد.
وی می داند که تنها راه حل برای ادامه قدرت، همان اهرم کشتار، اعدام، ترور، شکنجه و سرکوب خونین است. این خامنه ای است که فرمان قتل کودکان و نوجوانان میهن امان را صادر می کند. این ولی فقیه بود که دستور شلیک مستقیم به کودکان و خردسالان در قیام آبان سال گذشته را داد.
فرمان وی مبنی بر «آتش به اختیار» به نیروهای سرکوبگر حکومت، سپاه و بسیج ضد مردمی هنوز در ذهن و ضمیر جامعه باقی است. براین اساس است که گزمگان ولی فقیه در شهرها بر سر و صورت دختران و زنان ازاده میهن امان اسید می پاشند، آدم ربایی می کنند، دست به شکنجه، تجاوز، ترور و قتل می زنند و اموال ملی را به غارت و یغما می برند.
در پشت تمامی این سیاست های ضدانسانی و ضد ملی یک فرد پنهان شده و آن کسی بجز خامنه ای نیست.
همچنین نوید افکاری این «قهرمان ملی» در حالی به جوخه های اعدام سپرده شد که اساسا از روند و پروسه دادگاه وی هیچ اطلاع دقیقی در دست نیست. نبود شاهد و یا ناظران بیطرف بین المللی در پروسه به اصطلاح دادگاه و همچنین دستکاری های عامدانه از سوی وزارت مخوف اطلاعات در پرونده و انتصاب یک قتل مشکوک به وی، تماما سخن از سناریوی ولی فقیه برای انتقام گیری کور از جامعه را داشتند.
این واقعیت ها را نوید قهرمان بکرات از داخل زندان به بیرون داده بود. وی در پیام های مکرر خود، افکار عمومی را نسبت به این ناعدالتی و چشم انداز اعدام خویش، هشدارداده بود.
علائم اعدام نوید را پیشتر سپاه ضدخلقی پاسداران در یک ردیه نویسی و اینکه دستگاه قضائیه این بار نیابد «مقهور فشارهای خارجی شود» به بیرون ساطع کرده بود.
براین اساس حکم صادره از سوی دستگاه سراسر فساد ولی فقیه که یک دژخیم بد نام، بنام «اخوند رئیسی» از آمران قتل عام بیش از ۳۰ هزار زندانی سیاسی مجاهد و مبارز در سال ۶۷ بر مسند آن تکیه زده، بخوبی مبین همکاری تنگاتنگ وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران با وی برای اجرای این جنایت می باشند.
براین منطق نوید افکاری مطمئن بود که ولی فقیه قصد اعدام وی را دارد، اما بقول خودش «دست اش بسته» بود و بدلیل ندشتن «پارتی» هیچ امیدی به هرگونه شفافیت در پروسه دادخواهی اش نداشت.
شاید به زعم خامنه ای پرونده نوید با شهادت او به پایان رسیده باشد، اما بزرگترین پرونده یعنی نقض حقوق بشر در ایران و پرونده های اعدام بیش از ۱۲۰ هزارتن و یا قتل عام سی هزار زندانی سیاسی این مهین تا سرنگونی این رژیم پوسیده و خون ریز، همچنان باز می باشد.
به امید آن روز