هموطنان و یاران شورشگر،
نمایندگان محترم!
به یکایک شما یاران پایدار و مصمم مقاومت ایران؛ درود، که در روز جهانی نه به اعدام، پرچم دادخواهی برافراشتهاید؛ دادخواهی خونهای بهناحقریخته قهرمانان شورشگری مثل نوید افکاری و مصطفی صالحی، دادخواهی بیش از ۱۵۰۰ قیامآفرین بهخوننشسته و دادخواهی ۳۰هزار سربهدار فراموشیناپذیر.
فریاد شما که میگویید نه به اعدام، رسواگر استبداد دینی حاکم بر ایران است. رژیمی که تاریخچهاش از اول تا امروز تاریخچه تیرباران و حلقآویز و خونریزی است:
با کشتار جمعی جوانان کرد در نقده و پاوه و سنندج، در نخستین سال حاکمیت خمینی، با اعدامهای هر روز ۱۰۰، ۲۰۰، ۳۰۰ و حتی ۴۰۰مجاهد در اوین در سال ۶۰ و با قتلعام۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ بود.
از آن به بعد هم خامنهای در ۳۱ سال حکومت شومش هزاران نفر را بهخاطر مخالفت سیاسی یا اعتراضهای خیابانی اعدام کرده یا به قتل رسانده است.
در این جنایتها، باندهای درونی حاکمیت ـ چه اصلاحطلبان قلابی و چه وحوش موسوم به اصولگرا ـ همگی شریک و همدستاند. از شروع دولت آخوند روحانی تا امروز حدود ۴۳۰۰ نفر اعدام شدهاند.
آخوندها در کینهکشی از هموطنان عرب و کرد و بلوچ ما هم افسارگسیختهاند. عفو بینالملل میگوید «در عمل از مدتها قبل، بهخصوص در مورد اقلیتهای قومی و مذهبی این روالی معمول شده که ماموران محکومان به اعدام را به مکانهای نامعلوم منتقل میکنند و خبر اعدام آنها را ماهها و در مواردی سالها پنهان نگه میدارند».
هیچ شاخص یا نشانهیی گویاتر از اعدام یکصد و بیست هزار تن از فرزندان مردم ایران، رژیم ولایت فقیه را معرفی نمیکند. مقاومت و قیام مردم ایران از دل همین شهادتها و فداکاریها سربلند کرده و بهسوی سرنگونی رژیم در حرکت است. از این نظر، پژواک فریاد نه بهاعدام، در گوش آخوندها سرنگونی رژیم است.
فریاد نه به اعدام، پژواک قیام علیه هر ستم و استبدادی است که بر شکنجه و اعدام تکیه داشته و دارد. و همان است که در قیام دی ۹۸ هموطنان ما فریاد میزدند: «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشد چه رهبر».
هولناکترین جنایتهای قرن بیست و یکم
اگرچه امروز مرگ و میر گسترده ناشی از کرونا در کشورها و بهخصوص در ایران به یک تراژدی بزرگ تبدیل شده است و اگرچه شمار جان باختگان کرونا در ایران به۱۲۰هزار نفر نزدیک شده، اما حتی چنین واقعهیی هم نمیتواند فاجعه اعدام و قتلعام در ایران را بیاهمیت کند.
روز جهانی علیه اعدام بازهم جامعه جهانی را بر سر سیاستاش در قبال جلادان حاکم بر ایران بهچالش میکشد و بازهم این پرسش شرمسارکننده را در برابر دولتها و قدرتهای مختلف قرار میدهد که چرا نسبت به دریای خونی که در ایران جاری است، بیعملی پیشه کردهاید؟
مگر کشتن بیرحمانه بیش از ۱۵۰۰نفر توسط خامنهای در قیام آبان جنایت علیه بشریت نیست؟ مگر کشتن دهها کودک و نوجوان نقض وحشتناک حق حیات مردم ایران نیست، پس چرا دست روی دست گذاشتهاید؟
خواست مردم ایران این است: یک هیأت تحقیق بینالمللی تشکیل دهید، اسناد و فیلمها و شواهد انبوه این جنایتها بهخصوص قتلعام ۱۳۶۷ و کشتار آبان را بررسی کنید و پرونده این جنایت بزرگ را به شورای امنیت بفرستید. همه چیز برای به محاکمه کشیدن آخوند خونآشامی که در رأس این رژیم قرار دارد، و سرکردگان رژیمش فراهم است.
بفرمایید این لیست و مشخصات ۵۰۰۰تن از مجاهدان قتلعام شده در سال ۶۷، این اسامی ۸۱۱نفر از شهیدان قیام آبان که تا امروز مقاومت ایران منتشر کرده است. بفرمایید این اسامی بخشی از نوجوانان و کودکانی که خامنهای در قیام آبان به قتل رساند و اسناد تکاندهنده انتقال مجروحان از بیمارستانها به زندانها و شکنجهگاهها.
بیایید بررسی کنید که در ماهشهر یا شیراز یا شهرهای جنوب و غرب تهران یا حومههای ستمزده کرمانشاه بر مردم ما چه گذشت. بررسی کنید که چطور آخوندها نیزارهای ماهشهر را به گودالهای خون تبدیل کردند.
نگاه کنید یکی از هولناکترین جنایتهای قرن بیست و یکم در برابر دیدگان شماست.
ببینید که رژیم آخوندها از کشتار کودکان و نوجوانان ۱۳ ـ ۱۴ ساله ابا نکرد؛ نیکتا اسفندانی ۱۴ساله در خیابان ستارخان تهران، آرمین قادری ۱۵ساله، در محله دولت آباد کرمانشاه، محمد داستان خواه ۱۵ ساله در شهرک صدرای شیراز، خالد غزلاوی ۱۶ساله در خرمشهر و رضا نیسی ۱۶ساله، در منطقه پاستوریزه اهواز.
راستی محمد و نیکتا و آرمین به چه گناهی کشته شدند؟ خالد و رضا چرا خونشان بر زمین ریخت؟ فریاد به آسمان رفته خون آنها این است که بای ذنب قتلت؟ به کدامین گناه کشته شدیم؟
هموطنان عزیز!
نباید گذاشت آنچنان که آخوندها میخواهند بیتفاوتی نسبت به این جنایتها حاکم شود. نباید گذاشت اعدام جوانان شورشگر یک واقعه عادی و معمولی شود. باید بهخاطر هر اعدام، دنیایی را بر سر این رژیم آوار کرد. و نباید گذاشت زندانیان سیاسی و بهخصوص دهها جوان مجاهد و مبارزی که در همین لحظه زیر حکم اعداماند، احساس کنند پشتوانهیی ندارند.
پشتوانه آنها مردم ایران و قیامکنندگان و کانونهای شورشی و مجاهدان آزادیاند.
پشتوانه آنها هر ایرانی مشتاق آزادی است که میخواهد بساط حلقآویز و شکنجه و اختناق در ایران برچیده شود.
پشتوانه آنها همین مقاومت است که برای یک ایران عاری از استبداد و عاری از بردگی دینی و بردگی جنسی مبارزه میکند، ایرانی که در آن حکم اعدام لغو شده باشد و آزادی و دمکراسی و برابری و عدالت حاکم باشد.
خواست مردم ما از جامعه بینالمللی، واداشتن این رژیم بهآزادی دستگیرشدگان قیام و همه زندانیان سیاسی است.
و حرف مردم ما با خامنهای این است:
ای که میچکد ز پنجة تو خون، تخت تو نگون، شیوه تو قتل عام خلق،
دژخیم خلق، جلاد قرن بگیر، ببند، بکش. گور خود کنی بهدست خود.
بله چنانکه مسعود رجوی گفته است: «مسأله این است: ارتش گرسنگان آماده انفجار و شورش و قیام و انحلال سپاه پاسداران با آتش دلیران».
یعنی با همه این اعدامها، با همه این قساوتها، نسلی که از قیام دی ۹۶ تا امروز در حال شورش و قیام و اعتراض است، رژیم ولایت فقیه را سرنگون میکند. این بغض فرو خورده، این خشم و عصیان متراکم در جامعه ایران، در هیأت ارتش بزرگ آزادی رژیم آخوندها را از صفحه روزگار محو خواهد کرد.
سلام بر شهیدان، سلام بر آزادی، درود بر همه شما.