بروز فاجعه های زیست محیطی در رژیم غرق در فساد آخوندی که به یقین با پیشگیری و برنامه ریزیهای پایه ای قابل کنترل می باشند، اکنون در منطق خود هفت استان دیگر کشور را به زیر آب فرو برده است.
همچنین این وضعیت درحالی است که رژیم آخوندی پس آخرین سیلاب های ویرانگر و طی چد سال گذشته ، همچنان دست روی دست گذاشته و عامدانه جان میلیون هموطن دردمند ما را با خطرات ناشی از آن روبرو ساخته است.
نبود آبگیرها، عدم لاروبی رودخانهها و بستر تالاب و یا دریاجهها، عدم اختصاص بودجه های عمرانی، نبود زیر شبکه های شهری و جمع آوری آب و فاضلاب، تخریب جنگل ها، نبود خدمات اورژانس و یا بافتهای بسیار فرسوده بسیاری از شهرها در منطق خود به بروز این فاجعه ضریب زده است.
بنابردادههای حکومتی ابعاد وخامت اوضاع بحدی است که رسانه های رژیم با تیتر درشت نوشته اند «اینجا دریا نیست، اینجا خوزستان است».
صحنه های منتشره از درد و رنج مردم محروم در یکی از نفت خیزترین مناطق جهان که اکنون خود را برای حداقل های زندگی، آب، برق، سرپناه، درمان، دارو و معیشت روزانه به آب و آتش میزنند، دل هر انسانی را بدرد می آورد.
سخن از درد و رنج بی پایان مردمی است که با بارش کمترین «نم نم باران» خانه و کاشانه اشان را در «خواب حاکمان، آب می برد».
ابعاد این بحران بحدی است که حتی صدای رسانه های حکومتی از بلبشو و سوء مدیریت در داویردولتی بصدا در آمده است.
برای نمونه سایت حکومتی اعتماد آنلاین (۱۱ آذر ۱۳۹۹) به نقل از یک هموطن دردمند از ماهشهر می نویسد: « نه پا داریم، نه کمر داریم، از دیشب تا حالا آب را میریزم بیرون، از اتاق و حیاط میریزم بیرون، کجا برویم؟... چرا لایروبی نکردید، چرا باز نکردید؟ چرا اینطوری کردید؟ دوباره بارون میزنه دوباره آواره میشویم... والله غیرت ندارید».
واقعیت در دیکتاتوری فاسد و غارتگر آخوندی آن است که نگاه خامنه ای به بروز چنین حوادثی، اساسا غیرانسانی و مملو از شوق و ذوق بوده و بدین سان میلیون ها ایرانی را با تبعات مخرب آن درگیر نموده تا در سایه آن بر واقعیت دیگری بنام «اعتراض و قیام» خاک بپاشد.
همچنین این گزارش در ادامه می افزاید: «حالا نه فقط ماهشهر، شهر چمران در حوالی ماهشهر نیز زیر آب است، قایقها تنها راه نجات محبوسان در خانههاست، اتومبیلها تا سقف زیر آب محبوس هستند و خیابانها شکافته میشوند تا آب تخلیه شود».
این بحران ضدد انسانی صد البته محصول سالها سیاست های مخرب رژیم است که بعوض هزینه کردن برای زیر بناها و شبکه های شهرای و عمرانی کشور ، صدها میلیارد دلار را برای ساخت بمب اتمی، جنگ طلبی، تروریسم و یا برنامه های موشکی بر گردن جامعه ایران گذاشته اند.