رضا پچراک‌: راهش و پیمانش گلباران باد!




خبر کوتاه بود و ابر سنگین! فرمانده حسن زارعی بدیدار معبود شتافت و بجاودانگان انقلاب پیوست. شعله‌ای پایدار که زیبا زیست و ستاره‌وار رفت.
درود، درود، درود

 

چه زیباست انسان
چه زیباست وقتی
زبانی بگویش
و دستی بکوشش
و چشمی بآینده دارد
چه زیباست انسان
 
ترا میستایم
که قلب زمینی طپنده
که خون زمانی جهنده
و مفهوم پرواز هم
در نگاه تو است
از پس میله ها در اسارت
چه زیباست انسان
 
سلامم بر آنکس که کوبنده آهن سخت و سرد است
آنکس که بر دار گردن نهادست و شاد از نبرد است
آنکس که از زخم انسان دیگر
تمام وجودش پر از رنج و درد است
 
درودم بر آنانکه روزند و با شب بپیکار
بخورشیدهایی که تابنده خفتند در زیر آوار
و گلبانگ جاوید بادا
بهر شعله پر فروغی
که طول شب تیره را مانده بیدار
چه زیباست انسان
 
چه زیباست انسان
سرودیست گاهی
که جمعی بلب در سحرگاه اعدام دارد
چنان قله هاییست گاهی
که سر در گریبان فروبرده آرام دارد
درودم برآنان که چشمانشان
برق خورشید گلفام دارد
چه زیباست انسان

راهش و پیمانش گلباران باد!