این مادر بزرگوار از زمان شروع مبارزات مجاهدان پیشتاز علیه دیکتاتوری سلطنتی و پس از آن، در تمام دوران سیاه حاکمیت ولایت فقیه، طی پنجاه سال یار و یاور و رهرو پاکباز راه مجاهدین بود.
او که در بهمن ۱۳۰۸ در خانواده ای مذهبی و سیاسی در تهران بدنیا آمد، از معلمان دلسوز و زحمتکش تهران بود و به همراه همسرش بعد از کودتای ننگین ۲۸ مرداد در حمایت از پیشوای نهضت ملی ایران، در فعالیتهای اجتماعی شرکت داشت. او در تظاهرات دوران انقلاب ضدسلطنتی حضوری فعال داشت. ازجمله در تظاهرات ۱۷ شهریور ۵۷ در میدان ژاله که توسط حکومت نظامی شاه به خاک و خون کشیده شد حضور داشت. وقتی فرزند مجاهدش مجید در سال ۱۳۵۶ توسط ساواک شاه دستگیر شد، مادر به جمع خانوادهها و مادران زندانیان سیاسی پیوست و همراه با آنها به فعالیتهای افشاگرانه و دیدار با زندانیان سیاسی در زمان شاه پرداخت. در خاطراتش می گفت:«در آنجا موفق شدم برای اولین بار مسعود رجوی را پشت میله های زندان ببینم».
مادر در مصاحبه با نشریه مجاهد گفته است: «من هر وقت مجید را ملاقات میکردم، او از همان فرصت کوتاه استفاده میکرد تا از ضرورت مبارزه با من صحبت کند. از همان ایام بود که قدم در راه مبارزه گذاشتم و بودن در کنار بچهها روی روحیه من هم اثر گذاشته بود. احساس میکردم در بستری غنی و پویا قرار گرفتهام، یک روز در موقع ملاقات جوان دیگری هم مشغول صحبت با ملاقاتکنندهاش بود. پسرم مجید گفت او مسعود رجوی است برو با او آشنا شو. من او را نمیشناختم، ابتدا خجالت میکشیدم، اما براثر اصرار مجید جلو رفتم و سلام و احوالپرسی کردم و گفتم که مادر مجید هستم. چنان گرم احوالپرسی کرد که انگار سالهاست با من آشناست. در خلال همین برخوردها و در همین ملاقاتها بود که خودم و فرزندانم مجاهدین را بیشتر شناختیم و دل و جانمان با مجاهدین پیوند خورد».
در تظاهرات انقلاب ضد سلطنتی و در جریان مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی مادر فرزانه سا در تحصن مادران و پشتیبانان زندانیان در کانون وکلا فعال بود و بسیاری از اطلاعیه های متحصنان را مادر میخواند. روز ۳۰دی۱۳۵۷ در لحظات آزادی آخرین زندانیان سیاسی مادر در مقابل زندان قصر بود.
پس از سرنگونی نظام منفور سلطنتی مادر فرزانه سا به فعالیت در کنار سازمان مجاهدین پرداخت و در فاز سیاسی همراه با مجاهدین شهید معصومه شادمانی و بتول اکبری در بخش کارگری سازمان فعالیت کرد.
در جریان اولین انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب و کاندیداتوری برادر مجاهد مسعود رجوی، مادر بسیار فعال بود و از جمله به شهرهای آبادان و اهواز رفت و به ایراد سخنرانی در حمایت از کاندیدای نسل انقلاب پرداخت. او سپس به انجمن مادران مسلمان پیوست و در فعالیتهای مختلف با شور و شوق زاید الوصفی شرکت می کرد. در نشستها و برنامههایی که در خانه مادر رضایی های شهید تشکیل میشد حضور می یافت و جزو اولین مادرانی بود که انجام مسئولیت هایی که به او محول میشد و حتی فراتر از آنرا بعهده میگرفت. در اردوهای دانش آموزی مادر فرزانه سا همراه خواهر مریم بود و دلسوزانه به فرزندان دانش آموزش کمک میکرد.
مادر فرزانهسا در میتنگها و تظاهرات در دوران مبارزه سیاسی و افشاگرانه علیه ارتجاع شرکت داشت. در تظاهرات بزرگ ۲۰۰ هزار نفری مادران در تهران در سال ۱۳۶۰ بسیار فعال بود.
مادر در قیام تاریخی سی خرداد۶۰ نیز با شور هرچه تمامتر شرکت داشت و در جریان تظاهرات دستگیر شد ولی توانست از دست کمیتهچیها با محمل اینکه مسافر است بگریزد.
داغ و فراق و زندان و شکنجه فرزندان در حاکمیت دو دیکتاتوری، به ویژه شهادت سه فرزند قهرمانش مهشید فرزانهسا از شهیدان حماسه عاشورای مجاهدین در۱۹بهمن۶۰، مجید فرزانه سا که درخرداد ۶۱درتهران به دست دژخیمان خمینی به شهادت رسید و علیرضا فرزانه سا که از قهرمانان شهید عملیات کبیر فروغ جاویدان بود، و هم چنین شهادت شماری دیگر از بستگان نزدیک مادر، بر عزم و ایمانش بسا افزود و او را بیش از پیش حامی و مشوق و مدافع نبرد در راه آرمانهای مجاهدین کرد. مادر که روز ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ از طریق بیسیم در پایگاهی که حضور داشت از حمله به پایگاه سردار خیابانی و اشرف شهیدان و از شهادت فرزندش مطلع شد، با روحیهیی جنگنده گفت این شهادتها و از جمله مهشید تنها بر عزم انقلابی ما برای نبرد تا آخرین نفس اضافه میکند.
زنده یاد محمود فرزانهسا پدر شهیدان و همسر مادر نیز که از دوران انقلاب ضدسلطنتی هوادار و پشتیبان مجاهدین بود، سرانجام در منتهای فشارهای رژیم خمینی بر این خانواده، سکته کرد و جانباخت.
مادر در این مورد گفته است: «چاپخانه مجاهد در خانه ما بود و این باعث افتخار بما بود. من همیشه میگفتم خون ما که از خون بچههای چاپخانه رنگینتر نیست، همسرم را بههمین خاطر در آبان۶۰ دستگیر کردند. او بعد از شکنجههای جسمی و روحی زیاد، بعد از شهادت مهشید و محمد و دستگیری فرزند ۷ماهه آنها در ۱۹ بهمن۶۰، و شهادت مجید و فشارهای زندان انفارکتوس کرد».
مادر فرزانهسا، با روی گشاده از همه این درد و داغها با تکیه بر عشق و ایمان سترگش به آرمان مجاهدین در راه آزادی میهن استقبال میکرد و میگفت: «بسیار راضی به رضای خدا و شاکرم که مرا دراین دوران سخت و تنهایی و دور از عزیزانم و شهدایم حفظ کرد، روز بروز به خدا نزدیک تر شده ام. نمیدانم خدا را چگونه شکر گذار باشم بخاطر مریم عزیزم و مسعود که ما را به این مسیر راهنمایی کردند».
مادر فرزانه سا در سالیانی که در خارج و در تبعید بود هیچ گاه از مشکلات غربت ننالید، چراکه همواره درجنگ بود و همیشه سرشار و سر حال و با ایمانی وصف ناشدنی به راه پر فروغ مجاهدین و تمامی فرزندان مجاهدش افتخار کرد. مادر در این سالیان بهرغم سن بالا و بیماریهایی که داشت در اغلب مراسم و تظاهرات شرکت یا سخنرانی میکرد و درآخرین تماسش با مادر رضاییهای شهید گفته بود برای بعضی کارهایم کمی ناتوان شده ام ولی با خودم گفتم «میتوان و باید» خواهر مریم که فقط یک شعار نیست! پس من هم میتوانم!
پیام تسلیت خانم مریم رجوی
یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّهُ ارْجعی إلَی رَبّک رَاضیهً مَّرْضیهً
درگذشت مادر بزرگوار مجاهد فاطمه کریمی(مادر فرزانه سا) را به خانوادههای شهیدان و به فرزندان و بستگان او در ایران و دیگر نقاط جهان به ویژه فرزند مجاهدش حسین فرزانه سا در اشرف ۳ و به خانواده بزرگ مقاومت و اشرف نشانها در آلمان تسلیت میگویم.
به روح پرفتوحش درود که زندگی اش را با آزادی مردم ایران گره زد و هرگز در مقابل آخوندهای حاکم تسلیم نشد. مادر فرزانه سا سرمشق و نمونه دیگری از استقامت مادران مجاهد در نبرد علیه دیکتاتوری شاه و شیخ بود.
از زندانی شدن و شکنجه فرزندش در زندانهای ساواک و فعالیتهایش همراه با دیگران مادران علیه رژیم شاه و خمینی. به راستی که ایمان، سرشاری و استواریاش در مبارزه علیه آخوندهای حاکم ستودنی بود.
یاد فرزندان مجاهد او را گرامی میداریم:
-مجید فرزانه سا که خرداد ۱۳۶۱به شهادت رسید.
-مجاهدان والا مقام مهشید فرزانه سا از شهیدان عاشورای مجاهدین در ۱۹بهمن ۱۳۶۰ و همسر مجاهدش فرمانده محمد مقدم که مسئول حفاظت سردار آزادی موسی خیابانی بود و در کنار او جان باخت.
-و علیرضا فرزانه سا که با بی باکی و شهامت در عملیات فروغ جاویدان جنگید و به پیمانش با خدا و خلق وفا کرد.
مادر فرزانه سا و دیگر مادران شهیدان با همه رنجی که تحت حاکمیت این رژیم کشیدند، پیوسته در صف مقدم مبارزه علیه رژیم حاکم بودند. آنها شایستگی و شجاعت زن ایرانی را اثبات کرده اند و به مثابه مظاهر عزت و پایداری، نزد هموطنان ما در سراسر ایران پیوسته مورد احترام و تکریماند. زنانی مثل او محنتهای بزرگ و بس طولانی را تحمل کردند تا ایران و مردم ایران در آزادی و رهایی باشند.
ما در سوگ او داغداریم، اما درعین حال بهخاطر مقاومت چنین زن بزرگمنشی سربلندیم.
گرامیداشت یاد و نام این مادران مبارز، در عینحال تجلیل و قدردانی از نسلی از مادران و زنان آزاده و مقاوم است که تکیه گاه زنان پیشتاز و مجاهد و مبارز در نبرد برای آزادی و برابری بوده و هستند. به روح پرفتوحش درود میفرستم و برایش علو درجات در کنار فرزندان شهیدش مسئلت می کنم.