خامنه ای درحالیکه حاضر نیست از صدها میلیارد دلار دارایی های ربوده شده مردم ایران که خرج سرکوب مردم ایران و بمب سازی اتمی و تأمین مالی تروریستهای رژیم در عراق و سوریه و لبنان یمن می کند، دیناری را به مقابله با کرونا و حداقل پرداخت حقوق و تهیه تجیزات کار برای پرستاران و پزشکان فداکار میهنمان بکند، و درحالیکه تجمعات و حرکتهای اعتراض آنها برای مطالبه دستمز ناچیزشان را گزمه های خامنه ای با باتون و شوکر پاسخ می دهند. به رسواترین صورت تلاش کرد این موضوع را هم بازیچه جنگ گرگهای هار حاکم کند و درحالیکه از پیامد اینهمه ظلم و جنایت درحق پرستاران و پزشکان و دیگر کادر فداکار درمانی وحشت زده است، با دجالگری مضحک و نفرت آوری، تلاش کرد مشکلات آنها را به گردن باند رقیب بینداز.
خامنه ای که خودش مسئول اصلی این سیاست تبهکارانه در رابطه با پرستاران و دیگر کادر درمانی و بخصوص دریغ کردن اموال غارت شده مردم ایران برای مقابله با کرونا و پرداخت حقوق کادر درمانیست، در منتهای وقاحت گفت: مسئولان کشور متعذر شدند و پرستار استخدام نکردند.
سخنان امروز خامنهای جنایتکار: پرستار فرشته رحمت بیمار هست این یک تعبیر واقعی هست به هیچوجه مبالغهآمیز نیست هم با جسم بیمار سر و کار دارد هم با روح بیمار
پرستارها برای این کار خودشان را روحیهشان را آماده میکنند خسته هم می شوند این کار خیلی خسته کننده هم هست اما درعینحال تحمل میکنند
پرستارهای ما در بیمارستانها از خودشان حرکاتی را نشان دادند مناظری را نشان دادند فعالیتهایی را نشان دادند که حقیقتاً اینها مایه اعجاب انسان میشود
شاید یکی از کارهای لازمالاجرا که به بنده گزارش دادند عبارت باشد از اجرای قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری که این قانون مدتها قبل تصویب شده و آنطور که برای من گفته میشود که این قانون به سود پرستار هاست و برای آنها مفید هست لاکن اجرا نشده باید اجرا بشود و قانونی است بایستی اجرا بشود البته کارهای دیگری هم وجود دارد از جمله کارهای خیلی خوب استخدامپرستار است و البته این را در شاید سه سال پیش ۳-۴ سال پیش یک وقتی به مسئولان محترم گفتم من آن وقت گفتم باید حدود ۳۰هزار پرستار را استخدام کنید مشکلاتی داشتند و متعذر شدند و مشکلات اخیراً خوب یک اقداماتی انجام گرفته این را باید بهشدت و با جدیت دنبال کنند شوخی نیست وضع پرستارهای ما بایستی آنچنانی باشد که اینها بتوانند با خیال راحت به کارشان بپردازند
روزنامه حکومتی همدلی ۳۰آذر۹۹: تعداد کم پرستار در بیمارستانها در مواجهه با افراد بیشمار مبتلا به کرونا آنها را وارد یک جنگ فرسایشی کرد، تعداد شیفتهای کاری آنها بیشتر شد و دوری از خانواده روح و روانشان را متاثر کرد. درحالی که حدود ۶۰هزار پرستار به کرونا مبتلا شدند نزدیک به ۱۰۰نفر از آنها جان خود را از دست دادند... برخی از مسئولان با طرح ایدههایی چون بهصدا درآمدن بوق و سوت قطارها و کشتیها نهتنها اقدامی عملی برای خدمت به جامعه پرستاری نمیکنند بلکه سبب اعتراض آنها هم شدهاند.
محمد شریفیمقدم دبیرکل خانه پرستار میگوید: در این سالها هیچکاری برای پرستارها انجام نشده و همه حرفها و حمایتها در حد شعار است... ما قبل از کرونا هم از لحاظ تعداد پرستار در حد کشورهای عقب افتاده بودیم در دوران کرونا این کمبود نیروی پرستاری تشدید شد. امسال حدود ۶هزار پرستار فقط بهخاطر کرونا از چرخه خارج شدند...کمبود کادر پرستاری یک مطالبه مردمی هست، مردم باید بدانند... امروز تعداد پرستار بهگونهای است که مردم ۵۰درصد از خدماتی که باید دریافت کنند را نمیگیرند و این یعنی تعداد مرگهای بیشتر.
روزنامه حکومتی فرهنگیختگان ۳۰اذر۹۹: رحیمی یکی از پرستارانی که سال گذشته هم در همین ایام با او به گفتگو پرداخته بودیم، امسال هم در رابطه با وضعیت پرستاران به نکات تأسفبرانگیزی گفت. انگار در این یک سال هیچ اتفاق مثبتی که نیفتاده؛ هیچ، وضعیت بیشتر بهسمت وخامت هم حرکت کرده و مطالبات بیشتر و جدیتر هم شده است. از کدامیک از مشکلات بگویم که چیزی از قلم نیفتد؟ مگر مسائل ما یکی دوتاست؟ مگر مسئولان نمیدانند چه بلایی بر سر پرستاران آمده و میآید؟ هر سال این ایام دوربینها و رسانهها بهسمت ما میچرخند و یاد ما میافتند، مسأله ما تبعیض است... مسأله ما عدم اجرای قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری است که سالها معلوم نیست کجا خاک میخورد. مسأله ما معیشتی است که با این حقوقهای دو میلیونی و سه میلیونی هیچجوره قابل مدیریت نیست. مسأله ما نبود امنیت شغلی است، قراردادهایی است که به نفع کارفرما بسته میشود و هر وقت دلش بخواهد ما را از کار بیکار میکند. مسأله ما اینها و خیلی بیشتر از اینهاست، اما کو گوش شنوا؟».
یک پرستار در بیمارستان ولایت قزوین ۷ فروردین ۹۹: من دیگه توان ندارم. یکی از همکارانمون دیروز جواب کروناش مثبت بود. او ۱۴ روز از دوره حلقه ما دور شد. باز شیفتهای سنگینش رو به ما سپرد. ما داریم دونه دونه مریض می شیم. دونه دونه داریم از پا می افتیم. خسته میشیم. پادرد، سردرد، این ماسکی که ما می زنیم، دی اکسید کربن خون میره بالا. سرگیجه، سردرد، تهوع،عصبی، خسته، خانوادههامون هم هستن. دیگه از اونا که دوریم، فشار و استرس. دلمون به حال تک تک مریضا می سوزه و همه پیرند.