قصیده‌ی مسخ - از فریدون انوشه


به احترام خلبان جاودانه‌ی پرواز پروازها، مجاهد قهرمان، سرهنگ بهزاد معزی


تقدیم به شاعر جاودانه، مجاهد کبیر، استاد حمید اسدیان

پاسخ به شعری از شعربان خصم عقاب‌ها


اَلا ای عنکبوت شعرْبانی

چه کارَت با عقاب آسمانی

چه کارَت با عقاب تیزْ پرواز    چه کارت با شهاب جانفشانی

چه کارت با نظیر ماه و مهتاب     چه کارت با امیر جاودانی

چه کارت با زبان عشق و عرفان    تو که خائن‌ترین شاعرانی

تو مَسخی مسخ بی‌تقوایی خویش   اگر چه آدمی بودی زمانی

ولیکن چون صَلاحیّت نبودت         شدی یک عنکبوت شعربانی.

الا ای عنکبوت شعربانی

چه کارت با عقاب آسمانی

چه کارت با چَکاد کوهساران       چه کارت با نَماد قهرمانی

چه کارت با هُمای مهر و مینا    چه کارت با مرام مهربانی

چه کارت با سفرْ تا بیکران‌ها     تو که از هر خطرْ کردن رَمانی

همانجایی که هستی در کمین باش  همانجایی که هستی در امانی       مگر از مَزبَله‌دان خمینی     مگس‌هایی به دام خود کشانی.

الا ای عنکبوت شعربانی

کجا آموختی این دیوسانی

که همچون پاسداران ولایت     پر از کینه علیه عاشقانی

و در کجْ خوانی آیین مردم     شریک داعشان و جاعشانی

همه شرح تو شَطْحیّات آخوند      همه حرف تو تحریف معانی

اجیری نزد افسانه پرستان     اسیری در اَساطیرُالاَوانی

شدی طَبّال موزیک وزارت    شدی حَمّال مُلّای روانی.

الا ای عنکبوت شعربانی

چه کارت با جهان پهلوانی

چه کارت با سرود و صبح و سیمرغ     تو که خصم عقابان جوانی

چه کارت با سوار برق و توفان      تو که بیگانه با شورشگرانی

چه کارت با مسافرهای مهتاب     تو که در تور تار خود نهانی

همانجا زیر بار کار خود باش    بتابان رشته‌های پنبه‌دانی

بنوش از خَمْر خونین خیانت    بخور از خوان یغما تا توانی.

الا ای عنکبوت شعربانی

چه کارت با عقاب آسمانی

تو که در جبهه‌ی ضَحّاکیانی    چه کارت با دَرفش کاویانی

مَبَر از رستم و رودابه‌ها نام   مخوان از پهلوانان، داستانی

تو که خصم یَلان این زمانی   چه کارت با یَلان باستانی

برو در لانه‌ات آنجا ببافان        تو که از تیره‌ی بافندگانی

ببافان و ببافان و ببافان     خیالات و خُرافات کیانی

ببافان و ببافان و بسازان      به سبک کاخ‌های استخوانی

ببافان و بسازان تا بلالی    میان لیفه‌های دودمانی.

*****

سخن باقیست تا روزی که در آن    شوی رسوای انظار جهانی

سخن باقیست تا فردا که میهن    شود آزاد از شیخان جانی

به رزم اشرفی‌های دلاور           به پیکار همه شورشگرانی

که هستند از تبار سربداران          که دارند از معزّی‌ها نشانی

سخن باقیست تا نسل مجاهد     کند ایران ما چون گُلْستانی

به عشق و رهنمود جان جانان       به عهد و آرمان جاودانی

به الهامات سیمرغ رهایی           به آیین عقاب آسمانی.

فریدون انوشه


برگرفته از سایت آفتابکاران