نمایش انتخابات - رئیس جمهور «۲۰ درصدی»!


با نزدیک شدن موعد برگزاری نمایش انتخابات در دیکتاتوری ولی فقیه اکنون شاهد اوجگیری جنگ قدرت در راس نظام آخوندی می باشیم.

به یقین گوشه ای از این بحران را می توان در شعارهای سرداده شده از سوی باند خامنه ای علیه آخوند روحانی رویت نمود. فریاد «مرگ بر روحانی» اینبار نه از سوی مردم بجان آمده بلکه از سوی باندی صورت گرفته که از سال گذشته مشغول مهندسی نمایش انتخابات می باشد.
آخوند روحانی در این رابطه پیشتر اعتراف کرده بود که بیشترین حملات و «فحاشی‌ها» از سوی دوایر وابسته به بیت خامنه ای، علیه شخص وی صورت می گیرد.

ابعاد این وضعیت مضحک در درون نظام آخوندی که به یقین یک سر آن به سیاست های راهبردی وصل می باشد، بحدی است که یک تحلیلگر حکومتی ضمن اعتراف به آن می گوید: «با توجه به قانون اساسی حاضر، رئیس قوه مجریه کمتر از ۲۰ درصد اختیارات اداره کشور را دارد و تعیین استراتژی و چشم‌انداز اداره بلند‌مدت کشور با قوه مجریه نیست». (سایت حکومتی اقتصاد نیوز ۲۴ بهمن ۱۳۹۹)

واقعیت در دیکتاتوری ولی فقیه به یقین در همین جملات نهفته شده است، زیرا اساس و بنیان نظام سرکوبگر آخوندی نه بر پایه «جمهوریت مردم» بلکه براساس یک دیدگاه قرون وسطایی و مادون سرمایه داری استوار شده که نخ نبات آن شخصی بنام «ولی فقیه» خود را صاحب «۸۲ میلیون» ایرانی می داند.
زمینه های تاریخی جملات را نیز می توان در دیدگاه های خمینی ضد بشر بخوبی رویت نمود، زمانیکه وی بصراحت می گفت: «اگر همه مردم هم موافق باشند، من مخالفت می‌کنم». (صحیفه خمینی جلد ۱۴ صفحه ۳۷۷)

 این تحلیلگر حکومتی در ادامه به تاریخچه قوه مجریه و مجموعه جنگ قدرت میان روسای جمهور نظام با ولی فقیه اشاره کرده و می افزاید: «دور دوم آقای هاشمی، دو دوره آقای خاتمی، دو دوره آقای روحانی و دو سال آخر دولت آقای احمدی‌نژاد، همیشه قوه مجریه با تنش‌های مستمر روبه‌رو بوده است. کدام ارکان حکومت با اینها همسو بودند؟».

براین اساس مشاهده می شود که مشکل اصلی ولی فقیه با اصلی بنام «ریاست جمهوری» می باشد که اکنون حاکمیت را به «شتر، گاو، پلنگی» تبدیل نموده تا جائیکه معلوم نیست که بالاخره «پست ریاست جمهوری» در این نظام چه جایگاهی و چه وزنی دارد!

براین منطق می توان اذعان نمود که نیاز خامنه ای به ریاست جمهوری صرفا استفاده ابزاری برای پیشبرد سیاست های خارجی آنهم با «سس» لبخند و با هدف دستیابی به دلارهای نفتی می باشد.
نیم نگاهی به پروسه تمامی روسای جمهور در دیکتاتوری مذهبی، مهر تائیدی براین واقعیت است که رئیس جمهور صرفا دارای نقش «نمایشی» داشته و برای سرگرم نمودن جامعه علم شده است.
 
همچنین وجود دولت های سایه که برای نمونه در «بیت خامنه ای» و با مجموعه عظیمی از زیربناهای اقتصادی، مالی، اجتماعی، نظامی و شبه نظامی تماما موئید این واقعیت است که گراز چموشی بنام ولی فقیه نه تنها با قانون اساسی خود ساخته نیز در تضاد ماهوی بسر می برد، بلکه فراتر از آن اهداف دیگری بجز «جمهوریت» را در سر می پروراند.
خامنه ای در این رابطه پیشتر اعتراف کرده بود که خواسته وی حذف این پست و جانشین نمودن آن با یک «نخست وزیر» دست نشانده از سوی مجلس است که خود بر آن سوار می باشد.