یک مرد: آمده اند اینجا، اینها بندگان خدا دو بچه هایش وسیله هاشون رو ریختند بیرون تو کوچه - شروع کردند این بنده های خدا تویه خونه بودن . گفتن آقا باید بیاین بیرون . وسیله ها شون رو آوردن هر چی تونستن اوردن بیرون هر چی نتونستن بچه هاش اومدن تو کوچه بغل دیوار خوابیدن اومدن خراب کردن
کلی نیروی انتظامی اومده بود با لودر و بیل و اینها اومده بودن با بنز آمده بودند بعد شروع کردند به خراب کردن. نه بگید نامه نامه نشون دادن نه حکمی نشان دادند. هیچی نشون ندادند فقط تهدید هم میکردند و یک لباس شخصی فیلم میگرفت همراهشون بود و میگفت هرکدومتون تو این فیلم بیفتین میاییم دستگیرتون میکنیم. گفتیم آفا خانه مون را داری خراب میکنی حالا دستگیر هم بشیم حالا. خونه مون رو خراب میکنین ما خودمون دیگه مهم نیست بعد دیگه هیچی اومدن خراب کردن و گفتن اینجا باید کلا ...
یک مرد: بگین چی شد
یک خانم: من نفت نداشتم او ن شب چراغ روشن کنم اینها چراغ ... بعد وسیله هامون رو خونه همسایه گذاشتم. زنگ زدم ... گفتم بیا دارن خونه رو خراب میکنن
یک مرد: خوب شما سند دارین درسته
یک خانم: سند دارم همه چی دارم
یک مرد: خوب چی گفتن؟ به شما قبلش اخطار داده بودن
یک خانم: اصلاً نه اخطاری به ما دادن. نه حرفی با ما زدند. فقط شب ساعت یک آمدند خانه مردم را خراب کردند و رفتند.... نامفهوم ...
یک زن هموطن: نمیگذارند ما حرف برنیم. حرف بزنیم میگن دستگیرتون میکنیم . میبریمتون اونجا . میبریمتون اونجا . زندگی مردم رو خراب میکنن. دستگیرمون هم میخوان بکنن. بدون حکم اومدن خونه خالم رو خالی کردن رویه سرشون . ... نامفهوم ... وسیله های ما رو ریختن بیرون. یعنی چی؟ کی باید جواب بده. حرف میزنیم میگن دستگیرتون میکنیم . چطور مملکتیه؟
زن دیگر: خدا وکیل شماها ... نامفهوم ...
گزارشگر: آقا این مردم گناه نکردند سال هشتاد خورده ای خریدن هفتاد خرده ای خریدن. حالا سال ۹۲شهرداری اومده یه تابلو زده که این زمینها مال شهرداریه. هچین چیزی مگه میشه. چرا قبلش نیومدی. چر ا وقتی این بلوار نبود. این خاکی بود چرا نیومدن؟
حالا که جای خوبی افتاده همه پیدا شدن شدند صاحب زمین . این مردم چه گناهی کردن. مردم پول دادن طلاهاشون رو فروختن. وام گرفتن. نمیدنم . بدبختی اینها همه کارگر هم هستن هیچکدومشون نیستن که بگی آدمهای خیلی. اگه بله اگه آدمهای مهمی بودن که خراب نمیکردن خونه هایشون رو . همه کارگرند.