حضور دیکتاتور در کنار تصویر خمینی ملعون و بدون هرگونه نشانه ای از آئین و سنن ملی و بویژه سفره هفت سین به یقین ادله ای بر طینت ضد ایرانی رژیمی است که اکنون تمامی سنت ها و آئین های تاریخی کهن سرزمین ما به مانند خاری در چمشان اش فرو رفته است.
اما گذشته از این واقعیت باید به بخشی از اعترافات وی اشاره نمود تا بدین سان به پازل شکست شعر و شعارهای رژیم آخوندی رسید.
خامنه ای از جمله با اشاره به شعار «جهش و تولید» برای سال ۹۹ می گوید: «این میزان جهش در حدّ انتظار نیست چراکه با وجود تحقق در کارهای زیربنایی و سازندگی، نتیجه آن در اقتصاد عمومی و معیشت مردم مشهود و محسوس نشد، در حالیکه انتظار بود جهش تولید گشایشی در زندگی مردم بهوجود آورد». (خبرگزاری حکومتی مهر ۳۰ اسفند ۱۳۹۹)
وی سپس بطرز رندانه ای توپ را به زمین هموطنان دردمند مان که اکنون بدلیل سیاست های مخرب رژیم به ورطه فقر و فلاکت ّاز جمله به «کولبری و یا سوختبری» افتاده اند ّانداخته و می افزاید: «حالا چرا سال۹۹ (جهش تولید) اتفاق نیفتاد؟ بهخاطر وجود موانعی... بهوسیلهٔ دستهای خیانتکار قاچاقچی، تولید شکست میخورد».
به یقین بیان چنین جملاتی علیه جامعه دردمند ایران که طی سال گذشته با دو سیاست سازمان داده شده حکومتی یعنی «گسترش ویروس کرونا و ویروس ولایت» دست و پنجه نرم می کنند ّمبین اوج وقاحت وبی شرمی حاکمی است که خود دارای یکی از بزرگترین منابع مالی با مجموعه ای از زیر شبکه های قاچاق ّ فساد و غارت می باشد.
براساس آخرین ارزیابی های بین المللی ولی فقیه با سرمایه ای بالغ بر «۹۷ میلیارد دلار» اکنون یکی از بزرگترین سرمایه داران جهان می باشد.
براین سیاق عدم اختصاص بودجه برای رفاه آبادانی و آسایش مردم طی یک سال گذشته در منطق خود به رشد خط فقر برای بیش از «۷۰ میلیون» ایرانی راه برده است.
متولیان و کارگزاران دزد و غارتگر رژیم از وجود خط فقر «۸۰ درصدی» میان مردم ایران سخن به میان آورده اند. همچنین تعطیلی زنجیره ای کارخانه ها و واحد های تولیدی که در منطق خود به رشد بی سابقه بیکاری راه برده است ّ از دیگر شکست های رژیم آخوندی طی یک سال گذشته می باشد. در این راستا داده های بین المللی همگی از افت «۵ درصدی برای رشد ناخالص ملی» سخن میگویند.
همچنین طی سال گذشته و بر خلاف سخنان خامنه ای که همواره تلاش دارد تا بر سوء مدیریت و جود فساد در رژیم آخوندی را خاک بپاشد و مشکلات را به خارج از مرزها پاسکاری نماید ّ مهمترین عامل برای شکست های رژیم در داخل ّ نبود سیاست راهبردی برای خروج از بحران اقتصادی می باشد.
یک نمونه این واقعیت را می توان در فرار مغزها و یا سرمایه از کشور رویت نمود. تنها طی سال گذشته بیش از «۹۰۰» کادرهای تخصصی و اساتید از کشور خارج شده است. ابعاد خروج سرمایه طی هشت سال گذشته نیز بنابر داده های قطره ای از سوی رژیم آخوندی اکنون بالغ بر «۹۰ میلیارد دلار» می گردد.