به گزارشی در این زمینه توجه کنید:
به گزارش گاردین، پاسدار سرهنگ محمد حسین ترکمان، افسر لجستیکی  امنیتی بخش اطلاعات سپاه پاسداران شش ماه پیش فرار کرد. وی در انتخابات ژوئن گذشته در بیت خامنهای بوده و  بر روی امنیت لجستیکی ولی فقیه, و رئیس جمهور رژیم و دفتر آنها نظارت می کرد.

این عضو امنیتی سابق سپاه گفت: آنها خیلی وحشت زده شده بودند, آنها خود را آماده کرده بودند که اگر رژیم سقوط کند, کشور را ترک کنند و به سوریه بروند. هواپیمای ارباس 330 خامنه ای آماده بود که آنها را از کشور خارج کند.

بنا به همین گزارش، وی با اذعان به شرکت در سرکوب مردم افزود: ما بخشی از آن بودیم, بله ما نمی توانیم خود را از آن جدا کنیم. ما نمی خواستیم این کار را انجام دهیم اما به خاطر فشاری که بر روی ما بود ما  مجبور به انجام دستور شلیک به تظاهر کنندگان که توسط احمد وحیدی وزیر دفاع کنونی صادر شده بود، بودیم. من این را می دانم چون که وقتی این فرمان آمد من در سپاه پاسداران بوده ام.

به خاطر شغلم هر پنج روز با مقامات ارشد ملاقات می کردم, با احمدی نژاد و وزیران او. من می توانستم ترس و وحشت را به طور کلی ببینم و خیل واضح بود.

به گزارش گاردین: این پاسدار سابق امنیتی در بیت خامنه ای، گفت: احمدی نژاد و خامنهای به نیروهای امنیتی خودشان هم اعتماد ندارند, به همین خاطر به استخدام مزدور روی آورده اند. نیروهایی که آنها برای شلیک انتخاب کردند از نیروی قدس بوده اند که اکثر آنها لبنانی و فلسطینی هستند,

آنها فارسی صحبت نمی کنند, اینها کسانی بودند که اجازه شلیک به آنها داده شده بود. اکثر شلیکهایی که به سوی تظاهر کنندگان صورت گرفت, توسط تک تیر اندازان که بر روی پشت بام بودند صورت گرفت, من می دانستم که تک تیر اندازان کجاها بودند چون که من نقشه عملیات امنیتی را در اختیار داشتم.

این عضو سابق سپاه در مورد زندان اوین گفت: ساختمانهایی را در درون اوین طراحی کرده بودند که مخصوصً شکنجه بود. یک زیر زمینی در زندان اوین است که من را برای باز دید فرا خواندند. شرایط خیلی بد بود مریضی و ویروس گسترده شده بود, چون که به زخمهای زندانیان ناشی شکنجه رسیدگی نمی شد و زخمها همواره بدون پانسمان و باز بودند. در آنجا زن جوانی بود که دختر یک شهید بود, که ترجیح می دهم اسم او را نیاورم, چون که فکر نمی کنم درست باشد. یادم هست که او پای من را گرفت و به من التماس کرد که به مردی به نام یاسین که او را شکنجه می کرد بگویم که دیگر کافی است. (او بعداً به ما گفت که به او تجاوز شده بود).

پاسدار محمد حسن ترکمان، افزود: در روز عاشورا اتفاق خیلی مهمی صورت گرفت. از نظر من خشونتهای خیلی مشابه روزهای بعد از انتخابات ژوئن بود. مردم به تمامی بناهای دولتی حمله می کردند, و بار دیگر رژیم نمی توانست جلوی آنها را بگیرد.

تظاهر کنندگان حتی توسط خودرو زیر گرفته شده بودند. بله حقیقات دارد نزدیک بود که دولت در روز عاشورا سرنگون شود. من اینها را مشاهده کردم. نکته دوم این است که من یک مامور اطلاعاتی بودم,  و در مورد تمامی امور مخفی رهبرانمان در جریان بودم, و امکان داشت که من هم مانند ماموران سابق اعدام شوم و هیچ تضمینی بر روی زندگی من وجود نداشت.

جواد مقیمی خبرنگار خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران نیز به نوبه خود گفت: «به خاطر عکسهای قلابی که از تظاهرات گرفته بود, مجبور شد که کشورش را ترک کند. من هر وقت با همکارانم صحبت می کنم خیلی از زندگی در آینده نا امید هستند, چون که هیچ چیزی نیست که آنها بتوانند به آن امیدوار باشند و خوشحال باشند. در آنجا همه چیز تحت کنترل است, عکاسی, خبرنگاری, آنها به ما می گویند که ما به شما می گوییم چگونه زندگی کنید, عکس بگیرید و چگونه کار کنید.

خبرنگار سابق خبرگزاری حکومتی فارس می افزاید: به ما گفتند که عکس نگیرید و گفتند هر اتفاقی که به سر شما بیاید ما مسئولیت نمی پذیریم, ما از شما حمایت نمی کنیم, و حتی علیه شما شهادت خواهیم داد و مدعی خواهیم شد که شما جاسوس هستید. به حرف رئیس خود گوش نکردم و یکی از عکسهایم روی جلد مجله تایم آمریکا آمد.

من و دیگر خبرنگاران و عکاسان با مدیر اجرایی خبرگزاری فارس نشست داشتیم. او به ما گفت که می داند که دو تا از عکاسان این عکسها را به خارج ارسال کرده اند, و اگر او بفهمد که چه کسی بوده, به شدت با آنها برخورد خواهد کرد. به همین دلیل مجبور به ترک ایران شدم.

گاردین پاسدار سرتیپ محمد مدحی، سرکرده سابق تحقیقات برای حفاظت از انقلاب،  به عنوان نفر سوم جمعی کسانی که از دیکتاتوری آخوندی گریخته و در ترکیه پناه گرفته اند معرفی می کند و می گوید: «دو سال پیش در بخش اطلاعات سپاه خدمت می کرد و در جنگ ایران عراق شرکت کرده بود. او 30 سال برای این رژیم خدمت کرده است.

سرتیپ محمد مدحی دو سال پیش وقتی که از رهبر فعلی رژیم متنفر شد کشور را ترک کرد. پاسدار سرتیپ سابق محمد مدحی می گوید: حکمی که من داشتم, به من اجازه می داد تا در مورد همه، تحقیقات کنم. اصلاً هم موقعیت آنها مهم نیست, چه رئیس جمهور باشد, رئیس دادگستری, رئیس پارلمان, و یا هر مقامی که در کشور است.

این اجازه توسط لایحه 115 از قانون اساسی به من داده شد که معنی اش بالاترین مقام رژیم می باشد. افراد فعلی سپاه پاسداران می گویند که خیل مایوس شده اند. شرایط دارد غیر قابل تحمل می شود.

ما برای این رژیم خیلی خون دادیم, ما انتظار نداشتیم که این طور تمام شود. رژیم دارد نابودی خود را می بیند, رژیم حاضر است ترس و بی امنی را در مردم ایران ایجاد کند تا ثبات خود را تضمین کند. به این وضعیت رسیده است, رژیم در حال غرق شدن می باشد.

گاردین نفر چهارم اعضای سابق سپاه را علی , عضو واحد 153 بسیج در سپاه پاسداران معرفی می کند. به گفته گاردین، وی حرفهای پاسدار سابق مدحی در مورد ناراضی بودن بیش از یک سوم اعضای سپاه را تایید کرد. او به خاطر کمک کردن به تظاهر کنندگان شکنجه شد....سلول کوچکی بود و سقف آن خیلی پایین. حداکثر یک و نیم متر بود. آنها دایماً ادعا می کردند که افرادی از خانوداه ما بازداشت شده اند و در انجا حضور دارند. ما دائماً صدای فریاد را می شنیدیم.