• در خیابان ولیعصر پایین دیدم یک اتوبوسی ایستاد وهمه از آن کف زنان و هورا کشان پیاده شدند . علت را پرسیدم فهمیدم بنا به دستور رژیم هیچ اتوبوسی مسافرانش را به مرکز شهر نمی برد ، برای همین مردم این اتوبوس رامصادره کرده بودند و راننده اش را پایین کشیده و یک نفر از مردم که راننده بوده اتوبوس را تا چهار راه مصدق آورده بود و مسافرین را هم در بین راه سوار می کرده به همین علت همه مسافران اتوبوس خوشحال بودند.
• دخترجوان: وقتی سنگ را به پاسدار زده و کتکم را هم خورده بودم از درد روی زمین نشسته بودم یک مادر آمد بالای سرم و گفت می دانی برای چی درد می کشی ؟ من که از درد خودم داشتم می پیچیدم سرم را بلند کردم و او گفت برای آزادی و برای شکنجه ای که 30 سال بچه های ایران تحمل کرده اند و دستی به سرم کشید و رفت .
• دخترجوان: در بیمارستان که رفته بودم همه پرستارها و کارمندان و دکترها به سراغم آمدند و مورد توجه و حمایت همه شان بودم . و همه اش به یاد دوستم بودم که خدای نکرده او را دستگیر نکرده باشند .
شرح واقعه :
ساعت 1600تمام مسیر امام حسین تا میدان انقلاب پر از نیروهای خودشان بود. علاوه بر نیروی مزدور تعداد 3 جرثقیل و 4آمبولانس هم گذاشته بودند .حضور مردم چشمگیر بوده است و هم مزدوران با ماشین وهم با موتور وپیاده بودند ترافیک بی سابقه ای درمحل ایجاد کرده بودند.
ساعت 17 در خیابان انقلاب حد فاصل وصال تا چهار راه ولیعصر هسته های مردم به هم پیوستند و تقریبا یک دسته 200 نفره شدند لباس شخصی ها به طرف مردم هجوم برده یک جوان حدودا 30 ساله را که موهایش کمی بلند بود وحشیانه دستگیر کرده و از موهایش گرفته و کشان کشان او را بردند. چند دقیقه بعد در همان محل یک پسر جوان دیگر را دستگیر کردند و داخل ون می کشاندند که یک خانم میانسال جلو رفته و توانست آن پسر را نجات بدهد.
امروز لباس شخصیها مدام به اتوبوسهای تندرو گیر می دادند. فقط چشمهایشان روی مسافران اتوبوس می گشت اگر کسی توجهشان را جلب می کرد یکدفعه اتوبوس را نگه می داشتند و چند لباس شخصی با هیکلهای گنده بالا می آمدند و به صورتهای مردم نگاه می کردند و نفرات را انتخاب کرده و می گفتند بیا پایین. وقتی با مقاومت مردم مواجه می شدند که می گفتند مگر چکار کردیم؟ با خشونت به طرف آنها حمله ور می شدند و به زور او را می بردند. در میدان انقلاب اتوبوس تندور که ما سوارش بودیم را نگه داشتند و 5 پسر جوان را پایین کشیدند. ما خودمان داخل اتوبوس بودیم واقعا آنها هیچ کاری نکردند حتی فیلم هم نمی گرفتند. اینکاررا فقط برای ایجاد وحشت می کردند.
در ساعت 19 لباس شخصی یک پسر در خیابان انقلاب(حد فاصل چهارراه ولیعصر و وصال) راکه در حال فیلمبرداری بود دستگیر کرده و به شدت کتک می زدند .
خانم جوانی با ما در اتوبوس بود با خشم به این صحنه نگاه کرد و چند فحش داد البته صدا بیرون نمی رفت اما مثل این که برای لباس شخصی ها همان نگاه نفرت انگیزی که به آنها داشت کافی بود آنها به اتوبوس حمله ور شدند و چهره آن خانم را شناسایی کردند با عربده کشی به او گفتند بیا پایین. یک زن دیگر گفت مگه چی کار کرده؟ لباس شخصی ها به او گفتند تو هم بیا پایین. چند تا از آنها به طرف زنها حمله ور شدند که بیخود می کنی اون طوری نگاه می کنی. زن جوان هم با عصبانیت پاسخ داد من پایین نمی آیم وکاری نکردم هر کاری دوست دارید بکنید و ادامه داد این طوری ادعای دفاع از ناموستان را دارید و مزاحمین نوامیس رو دستگیر می کنید؟!! اگه قرار بر دستگیری مزاحمین نوامیس باشه شما الان مزاحم من شدین. دراین بین سر و صدای مردم هم بالاگرفت که حق ندارید این خانمها را ببرید. لباس شخصی ها هم که دیدند بیشتر دارد آبرویشان می رود فقط داد زدند که یادتون باشه ما هر کاری دوست داشته باشیم می تونیم بکنیم کسی حق اعتراض ندارد و از اتوبوس پیاده شدند . همه شجاعت آن خانم جوان را تحسین کردند.
- امروز همه دستگیریهایی که ما دیدیم توسط لباس شخصیها بود. مامورین گارد ویژه هیچ کاری نداشتند و انگار بیشتر برای آرایش نظامی ایستاده بودند.
- از ساعت 16 اجازه نمی دادند اتوبوسهای تندرو در ایستگاه دانشگاه تهران توقف کنند.