به اطرافیان می گفت عجله دارم بچه ها منتظرند حسین(مجاهد شهید حسین میرزایی) دستم را گرفته با فراغ بال می روم. گریه نکنید من جای خیلی خوبی می روم. همه کارهایم را کرده ام. و نگرانی ندارم
بعد از قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز در سال 67، لاجوردی جلاد خانواده های مجاهدین را جمع کرده بود که به آنها که مانده اند ملاقات بدهد. مادر میرزایی به لاجوردی دژخیم گفت: میدانی یزید با خانواده حسین چه کرد؟ بعد از این که همه را شهید کرد آب را باز کرد و به خانواده ها گفت آب بخورید این ملاقاتی که تو به من دادی بر من حرام است. و به ملاقات نرفت.
لاجوردی جلاد با کینه حیوانی گفت میدانی با پسرت چکار کردم او را گذاشتم سینه دیوار و خودم7 گلوله توی سینه اش خالی کردم و مادر دلاورانه فریاد زد پسرم شیرم حلالت باد که با یزید بیعت نکردی.
درگذشت این مادر قهرمان را به فرزند مجاهدش طوبی میرزایی و نوه هایش در شهر اشرف و نیز به تمامی اعضای خانواده شهیدپرور میرزایی تسلیت میگوییم و برایشان صبر و سلامتی آرزو میکنیم.