نقاط قوت و قابل توجه این گردهمایی فراتر از قدرت و عظمت سازماندهی و جدیت و گستردگی طیف هواداران مقاومت ایران، وزن و اعتباری بود که با حضور شخصیت های برجسته سیاسی این بار رقم خورد. در شرایطی که افتضاح لیست گذاری سازمان پرافتخار مجاهدین خلق برملا شده، نخست وزیر اسپانیا که در سال 2001 خود بر اثر فشارهای دولت وقت انگلیس دست اندکار لیست گذاری بود و «جان بولتون» نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل که وزارت خارجه کشورش همچنان نام سازمان را در لیست گروههای تروریستی حفظ می کند در این گردهمایی سخنرانی کردند. علاوه بر آن، نخست وزیر سابق الجزیره و صدها نماینده پارلمان در این جلسه حضور بعمل آوردند. در این مراسم همچنین اعلام حمایت نمایندگان منتخب بیش از یک میلیارد انسان در دنیا و اکثریت 20 پارلمان جهان از مقاومت ایران و قیام آفرینان و حقوق اشرف اعلام شد. بدین ترتیب بود که خبرگزاری فرانسه این گردهمایی را بسا فراتر از نمونه های چند سال گذشته یک «کودتای دیپلماتیک برای مجاهدین خلق» خواند.
بی جهت نیست که رژیم افسار پاره می کند. آخوندها با دست و پا زدن و التماس به کشورهای غربی و با چنگ انداختن به مفاهیم و عبارات خارج از فرهنگ جنگلی آخوندها مانند «قانون» و «مبارزه با تروریسم» می خواهند به زعم خود اثرات این پیروزی را یک به یک خنثی کنند. در این راستا علاوه بر حرفهای بی محتوا و شاخ و شانه کشیدن های توخالی رژیم آه و ناله و بیان عجز و بدبختی آن، و نیز فلاکت و هذیان گویی آن «بدون شرح» هویدا است.
شاه بیت تبلیغات رژیم در یک کلام این است که قیام کنندگان از مقاومت سازمانیافته برخودار و حمایت معنوی آزادیخواهان جهان را نیز در کنا خود ندارند. از این رو، گردهمایی تاورنی را با رذیلانه ترین عبارات لوث کرده و با روحیه بخشیدن به نیروهای در حال ریزش خود، همانطور که قیام سراسری را فاقد اصالت تلقی کرده و به غرب و شرق عالم نسبت می دهد، بزرگترین گردهمایی ایرانیان در خارج از کشور در حمایت از قیام را نیز به صهیونیسم و آمریکا و فرانسه ضمیمه می کند.
یک عضو فراکسیون موسوم به انقلاب اسلامی مجلس رژیم هم موفقیت مجاهدین در این گردهمایی را به دفاع از صهیونیسم ربط داد و با آه و ناله و روضه سیاسی گفت: «فرانسه به وضوح چهره کریه خود علیه انقلاب اسلامی را در فتنه ها نمایان کرد و بر کسی پوشیده نیست که سارکوزی، رئیس جمهور این کشور، تحت فشار لابی صهیونیست از گروهک تروریستی منافقین حمایت کرده است».
مطبوعات و مقامات رژیم یک به یک وارد صحنه شده و فقط طی یک روز و نیم که فرصت جمع آوری گزارشات مربوطه وجود داشت، نزدیک به ده مقام رسمی، منجمله احمدی نژاد و متکی و اعضای کمیسیون های امنیت و قضایی مجلس و حدود پانزده نشریه و سایت شناخته شده رژیم مانند کیهان و رسالت و فارس و مهر و غیره ذلت آخوندها و ولی فقیه را از این برنامه انعکاس دادند.
علاوه بر گستردگی واکنش رژیم، همه جانبه بودن آن است. با توجه به پیروزی های خیره کننده مقاومت در جبه های مختلف، رژیم همه چیز از اعضای مقاومت تا سیاست های آن و از تاریخچه سازمان تا اشرف و دیپلماسی بین المللی آن را زیر ضرب تهمت و افترا می گیرد و ملغمه ای از چرندیات متناقض یک بار مصرف را به خرد بسیجی های روحیه باخته و وارفته می دهد.
(جالب اینجا است که در مواجهه با مجاهدین و مقاومت ایران رژیم اجبارا ماهیت ضدتاریخی و ضدانسانی خود را نیز بوضوح نمایان ساخته و به آن فخر می کند: برای مثال، سایت سبزعلی رضایی (تابناک) طی یک مقاله سخیف با همان فرهنگ لمپنی پاسداری از «عدم حضور سران مرد منافقین در این گردهمایی» می نویسد و می گوید: «تمامی جنس ذکور منافقین پاریس را ترک کرده اند و فعلا مریم رجوی، مرد شماره 1 این گروهک تروریستی به شمار می رود!». آری، در مناسبات نرینه های وحشی سپاه آخوندی «شماره یک» بودن یک زن البته که موضوع استهزاء و دلقک بازی و جست و خیز میمون وار می شود).
اما فراتر از گستردگی واکنش های رژیم و عمق خصومت آن با مجاهدین، ویژگی عدم انسجام انعکاسات پیرامون گردهمایی در رژیم است. برای مثال، از یک طرف دیپلمات-تررویست و سفیر آن در بغداد کاظمی قمی از «به پایان خط رسیدن» مجاهدین می گوید و از طرف دیگر مقامات ریز و درشت آن دست به دامان غرب برای استرداد اعضای مقاومت می شوند. به گزارش خبرگزاری مهر، وابسته به وزارت بدنام اطلاعات آخوندها، «یک عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس خبر داد که این کمیسیون هفته آینده موضوع استرداد منافقین را بررسی می کند».
در عین حال، به فرانسه و آمریکا و بقیه عالم زبونانه «شکایت» می کنند. روزنامه کیهان در یکی از چند مقاله خود در رابطه با گردهمایی نوشت: «گفتنی است اقدام حماقت آلود دولت فرانسه در میدان دادن به یک گروهک تروریستی در حالی است که سران رژیم فرانسه ادعای دفاع از حقوق بشر می کنند».
یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس رژیم هم گفت علیرغم این که «مجامع بین المللی به دلیل نفوذ لابی صهیونیستی و زورگویی های نظام سلطه و آمریکا رنگ و روی خود را باخته اند» اما با این حال رژیم آنقدر عاجز و مفلس است که باید دست به دامان همین مجامع «تحت سلطه صهیونیسم» گردد و در این راستا «شکایت به دیوان لاهه و از طریق مجاری قانونی بین المللی حقوق خود را درباره این گروه تروریستی پیگیری» می کند. ناگفته نماند که این همان رژیمی است که سران ارشد آن (منجمله ولایتی و رفسنجانی و رضایی و فلاحیان و غیره) در 30 سال گذشته همواره از طرف مجامع حقوقی بین المللی بخاطر ارتکاب جنایات متعدد (از جمله ترور اعضای مقاومت در اقصی نقاط جهان، آدمکشی در میکونوس، بمبگذاری ها در آرژانتین و خُبَر عربستان و غیره) تحت پیگرد قضایی بوده و هستند. پس باید به سران رژیم گفت قاچ زین فرار از تعقیب بین المللی را بچسب، اسب سواری تهدید مقاومت به شکایت پیشکش! با این حال همانطوریکه مطلع هستید مقاومت ایران همواره از حضور شما در هر محکمه بین المللی شدیدا استقبال کرده و می کند، البته اگر جرات سفر به خارج و حضور در «دادگاه لاهه» را داشته باشید!
شایان ذکر است که دست رژیم آن قدر خالی است که در یک صحنه سازی مضحک و تکراری، مزدوران چماقدار خود را روز سه شنبه هفته قبل در مقابل سفارت فرانسه جمع کرد تا بر علیه «حمایت فرانسه از منافقین» تظاهرات کنند. این مزدوران حداقل خلاقیت ابداع شعارهای جدید را هم نداشتند و اساس شعارهایشان را از قیام کنندگان الگوبرداری کرده بودند: «فرانسه حیا کن منافق را رها کن»، « فرانسه فرانسه خون جوانان ما می چکد از چنگ تو»، « جنایت می کند فرانسه حمایت می کند» و «شکایت شکایت، از این همه حمایت».
گردهمایی 100 هزار نفره ایرانیان برای حمایت از راه حل مقاومت ایران و اشرفیان البته که در شرایط عادی هم برای رژیم تلخ بوده و هست. اما همانطور که مشاهده شد واکنش های هیستریک رژیم بخصوص در مقطع قیام سراسری و انزوای بین المللی و تعمیق شکاف در بالا ویژگی ها و شکل و شمایل خاصی دارند. از یک طرف رژیم بوضوح آنچنان دچار شوک و روحیه باختگی شد. چنددستگی و تشتت و از هم گسستگی باندهای رژیمی که در حضیض ذلت و در سراشیب سرنگونی است بدین ترتیب به نمایش گذاشته شد آنطور که با چندین خط و حرف مختلف و بعضا متناقض وارد صحنه می شوند. و بالاخره این نوع عکس العمل دیوانه وار رژیم خالی بودن دست آن و محدود بودن گزینه هایش برای مقابله با حملات دیپلماتیک و سیاسی مقاومت را نشان می دهد.
و این روند مبارک سرنگونی محصول هیچ چیز جز ایستادگی قهرمانان اشرف و ایستادگی مردم ایران در قیام ها نیست؛ همان ایستادگی شگرفی که یکی از وجوه بارز و افتخارآفرین آن در گردهمایی بزرگ ایرانیان در تاورنی متجلی شد و ارکان نظام ولایت فقیه را به لرزه درآورد.
حال می توان به عیان تاثیر متقابل و قانومند قیام های شکوهمند در داخل و مبارزه رزمندگان آزادی در مقاومت سازمان یافته شان را به چشم دید و به حقیقت منطق «می توان و باید» ایمان آورد. چرا که به هر میزان از شکسته شدن سد سانسور و جو اختناق در داخل کشور، هر کجا که مردم و قیام آفرینان صحنه ای یا خبری از این گردهمایی با شکوه و حمایت بین المللی از قیام خود را دیده و یا شنیده باشند موجب شعف و شادی و امیدواری به ادامه مسیر و آرمان والای رهایی و سرنگونی تمامیت فاشیسم مذهبی شده و برغم ادعای باند غالب رژیم برای درآوردن چشم «فتنه» مردم و جوانان شجاع و زنان دلیر این میهن به رای العین می بینند که این روند دیگر سر باز ایستادن نداشته و تا تحقق آرمان آزادی همچنان به پیش خواهند تاخت.