نفرت مردم از کاشانی از زبان خمینی و خامنه ای ـ به بهانه 30 تیر

 خمینی: «من خودم در یک مجلسی بودم که مرحوم آقای کاشانی وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هیچ کس پا نشد. من پا شدم و یکی از علمای تهران که الآن هم هستند و من جا دادم به ایشان. [دیگران] جا هم ندادند.»

خامنه ای به نفرت مردم از کاشانی و انزوای وی اعتراف می کند: شایسته است روز سی تیر، «روز آیت الله کاشانی» خوانده شود. از همین رو به جاست که در این روز، به زوایای مختلف زندگی ایشان پرداخته شود. از این زوایا می توان به ماجرای غم انگیز ترور شخصیت و انزوای آیت الله کاشانی در اواخر عمر  ایشان اشاره کرد.

حضرت امام خمینی که از سال های دور با آیت الله کاشانی آشنا بوده اند در همین باره در یک سخنرانی خاطره ای ناراحت کننده نقل نموده اند که مرور آن مفید خواهد بود:
«ما در زمان خودمان هم آقای کاشانی را دیدیم. آقای کاشانی از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آن وقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ایران هم که آمدند تمام زندگی‏شان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را می‏شناختم.

در یک وقت وضع ایشان طوری شد که وقتی که از منزل می‏خواست حرکت کند فرض کنید بیایند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع می‏شد، در نظر داشتند، اعلام می‏شد [و جمعیت زیادی جمع می شد]، این طور بود وضع ایشان. بعدش دیدند که اگر یک روحانی در میدان باشد لابد اسلام را در کار می‏آورد، این حتمی است و همین طور هم بود. از این جهت شروع کردند به جوسازی. آن طور جوسازی کردند که یک سگی را عینک به آن زدند -و آن طور که من شنیدم- عینک زدند و از طرف مجلس آوردند این طرف و به اسم آیت اللَّه.

و من خودم در یک مجلسی بودم که مرحوم آقای کاشانی وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هیچ کس پا نشد. من پا شدم و یکی از علمای تهران که الآن هم هستند و من جا دادم به ایشان. [دیگران] جا هم ندادند. این جوّ را درست کرده بودند برای آقای کاشانی که دیگر از منزلش نمی‏توانست بیرون بیاید، در یک اتاقی محبوس بود در منزلش طوری که‏ نمی‏توانست بیرون بیاید. چند دفعه هم گرفتند چه کردند. آنجا هم شکست دادند، مسلمین را شکست دادند.»
(صحیفه امام، جلد‏18، صفحات 248 و 249؛ سخنرانی در تاریخ 26 آذر 1362)