متن نامه این زندانی گویای واقعیتهایی است که صدها برابرش در مورد زندانیان سیاسی و مبارز مردم ایران اعمال می شود.
نامبرده در نامه اش به «ریاست محترم دادستانی انقلاب اسلامی تهران» نوشته است: «همسرم با فرزند خردسالم ماه ها و هفته ها و بارها و ساعت ها به انتظار دیدن شما پشت درب اتاق شما بی صبرانه نشسته اند»
در بخش دیگری از نامه آمده است: « در هیچ دادگاهی نه بدوی نه تجدید نظر اجازه حضور وکیل مدافع که حق قانونی من است را به من ندادند شما چه پاسخی دادید به عنوان دادستان چرا اجازه یک خط دفاعیه به من داده نشده است چرا نامه ای که به دادگاه به عنوان دفاعیه نوشتم هیچ وقت نرسید و گم شد و چه کسی به چراهای بی پاسخ خانواده ام باید جواب دهد.
اگر اشتباهی رخ داده من باید به این اشتباه پاسخ بدهم، چرا وقتی کسی به من و ماشین من حمله ور شده و خسارات جانی و مالی به من زده من باید به دو سال حبس محکوم شوم»
نویسنده در پایان نوشته است: « جناب دادستان هر کس که باعث و بانی فروپاشی زندگانی ام باشد باید به پیشگاه خداوند و ملت پاسخگو باشد و سخن آخر اینکه کسانی که کاری نکرده را به من منتصب کردند آیا این کار را برای اجرای عدالت به اجرا در آورده اند یا من را دعوت میکنند که از زندان به تماشای فروپاشی زندگی ام که سالها کار و تلاش و مشقت بوده بنشینم»