هادی مظفری:‌ بی مایه، فطیر است

 

اینروزها بازار رسوا شدن مزدوران رنگارنگ رژیم و پولهای طیب و طاهری که در واقع لقمه های حرامی هستند که ولایت فقیه از سفره مردم ایران می زند و در دهانهای متعفن و حلقومهای گشاد این مزدوران رسوا فرو می کند، حسابی گرم شده است.

پس از افشای مبالغ کلانی که خودفروختگانی مانند عارفانی، نعامی و سعدونی از وزارت بدنام جهت جاسوسی و انجام جنایت علیه مقاومت و هوادارانش دریافت کرده بودند و طبق حکم دادگاه حدود چهار صد و پنجاه هزار یورو که حتما فقط قسمتی از دریافتی های به دست آمده از آنهاست، مصادره شد، نوزدهم ژانویه امسال هم پلیس فدرال آمریکا اعلام کرد، یک کارچاق کن آخوند ها به نام لطف الله افراسیابی که به شکل پنهانی و به عنوان یک مامور مخفی برای رژیم با کتاب و مقاله به تبلیغات می پرداخت، را دستگیر کرده است.

او چهارده سال به حکومت وحشت و ترور به صورت مخفیانه سرویس داده بود و طی این مدت حداقل دویست و شصت و پنج هزار دلار دریافتی داشته است.

 حالا و اینروزها هم که شاهد اطلاعیه کمسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت و نامه روشنگر یک همکار سابق وزارت اطلاعات بودیم که اسامی و مواجب مزدوران وزارت را افشا کرده بود و بیش از پیش دریافتیم که رژیم درمانده و فلک زده که نان ملت ایران را آجر کرده، چگونه وقتی به این مزدوران تهی شده از وجدان و شرف می رسد، برای مقابله با کابوس شبانه روزی خود یعنی مقاومت، چقدر دست و دلباز می شود و دلار و یورو حرامشان می کند.

آنچه که تاکنون در این خصوص افشاء شده و لو رفته، مسلما فقط و فقط مُشتی نشانه خروار است.

حالا البته بهتر از همیشه متوجه می شویم که وقتی رهبر مقاومت خطاب به مزدوران می گوید، از کی، چند، چگونه و چقدر گرفتی؟ (نقل به مضمون) در واقع حقیقت و واقعیتی کتمان ناپذیر را بیان می کند، که مخصوصا در این روزهایی که پرده ها کنار زده می شوند و کارنامه های سیاه برملا می گردند، حقانیتشان بیش از همیشه به اثبات می رسد.

معادله ای که در این دوران با آن مواجهیم، اصلا پیچیده نیست. خیلی خیلی هم ساده است. در گرماگرم نبرد برای آزادی و برقراری عدالت، دو نیروی اصلی در میانه میدان ایستاده اند. رژیم تبهکار آخوندها دیکتاتوری فاشیستی – مذهبی را نمایندگی می کند و مقاومت خستگی ناپذیر، در سمت و سوی عدالت طلبی و آزادیخواهی قرار گرفته است.

هر ایرانی شرافتمند و وطن پرستی که به نوعی وصل به اختاپوس هشت پای ترور و سرکوب و غارت نباشد، حتما بی هیچ شک و شبهه ای، اعتقاد دارد که رژیم ولایت فقیه، دشمن شماره یک ملت ایران و سرزمین به غارت رفته ماست.

در این میان نیرویی که به شهادت خود آخوندها، به عنوان اصلی ترین دشمن قسم خورده ارتجاع سیاه مذهبی، نزدیک به چهاردهه متحد و منسجم در میانه میدان قد علم کرده و سینه سپر نموده است، همین مجاهدین و مقاومت ایران است.

اگر کسی ریگی به کفش نداشته، اما به هر دلیل مخالف و منتقد مقاومت و مجاهدین باشد، لااقل به این علت که آنها در خط نخست نبرد با هیولای افسارگسیخته قرار دارند، به مصداق "دشمن دشمن من، دوست من است" اگر به یاری شان برنخیزد، حداقل لنگ و لگد هم به طرفشان نمی اندازد. این یک اصل بدیهی و بسیار ساده است.

آخر مگر می شود موجوداتی بدون غرض و مرض فقط و صرفا "فی سبیل الله"! از کار و زندگی بزنند و تخته گاز بنویسند و شبانه روز مصاحبه بکنند و دم به دم با قافیه و بی قافیه بسرایند، تا بلکه بتوانند به تنها نیرویی که منسجم و یکپارچه و خستگی ناپذیر رژیم را آچمز کرده و به خاک سیاه نشانده، ضربه زده باشند؟! آنهم به نفع کی؟ به نفع هیولایی که ایران و ایرانی را چهل و دو سال است که با هم بلعیده.!

 به سرهای نامبارکشان قسم که "بی مایه فطیر است". امروز جیره مواجبشان قطع شود، فردا حوصله و انگیزه خارج شدن از رختخوابشان را هم نخواهند داشت. مبارزه برای آزادی مردم ایران، پیشکش.

انگیزه های اصلی از این جا ناشی می شوند. به حرام خواری عادت کرده اند و لقمه های خونین را در ابعاد اسکناسهای درشت دریافت نموده اند. چنان حرص و طمعی تمام وجودشان را پر کرده که برای عایدی بیشتر اضافه کاری هم می کنند. چهار، پنج ساعت مستمر گلو جر می دهند و آسمان ریسمان می کند تا بتوانند، هر چه بیشتر نرخ را بالا برده و لقمه های چربتری از حاج محمود علوی دریافت نمایند.

وقتی که برای لاطائلات یک مزدور که تازه با نام مستعار هم جویده های وزارت را نشخوار می کند، پانصد یورو می دهند، حساب کنید که برای مصاحبه های چندین و چند ساعته تلویزیونی معروفه های پیشانی سیاه، چقدر مایه خواهند گذاشت.

پس از آنکه پلیس آلمان ماجرای دفترچه سبز دویست برگی را که در ماشین اسدی یافته بود، برملا کرد، تعدادی از مزدوران شناخته شده و پیشانی سیاه، خواستار افشای نام افرادی شدند که به صورت نقدی از اسدی پول دریافت کرده بودند.

کیست که نداند این یک فرار به جلوی مذبوحانه، جهت رد گم کردن بود و ناشی از این ترس و نگرانی که این اسناد و تحقیقات دامنگیر آنها نشود و علاوه بر رسوایی بازهم بیشتر، پاسپورتها و ناسیونالیته ها به خطر نیفتد.

اما آنها نباید زیاد به پنهان ماندن همیشگی ماه زیر ابر، دلشان را خوش کنند. دوره زمانه عوض شده و چرخیده است. افشاگریهایی که تاکنون در خصوص دریافتی ها جهت انجام امور خیریه محمود علوی صورت گرفته، در واقع آتش به خرمن مزدوران افکنده است. هرچند که حاج آقا "رهیافته" تک به تک نام برد و رسوا کرد، اما شک نکنند که روزگار سختی در انتظارشان است. نان در خون مظلومان و بیگناهان زدن آخر، عاقبت ندارد. آسیاب به نوبت.