مهرداد هرسینی: مضحکه یی بنام انتخابات در سراشیب سقوط

روز گذشته ولی فقیه ارتجاع در جمع مجلس تحت قیمومت خود حاضر شد و با روضه خوانی برسر قبری که در آن ” مرده ای نخوابیده “ با تشکر از رد صلاحیت شدگان که به ”قانون تمکین“ کرده اند گفت: ”در همین انتخابات تا این مرحله ای که تا الآن پیش آمدیم خوب روال قانونی جاری پیدا کرده، خود نامزدهای محترم وقتی که ازشون سؤال کردند که اگر چنان چه شورای نگهبان نظری بده شما تمکین می کنین، همه شون گفتند بله ما تمکین می کنیم و تمکین هم کردند، ما باید واقعاً تشکر کنیم از همه این نامزدها“.

( خبرگزاری حکومتی ایلنا – 8 خرداد 1392)

خامنه ای در حالی این سخنان رابرای به سکوت کشاندن باند های مغلوب و به عمد مطرح میکند که حذف نامزدهای انتخابات پوشالی نظام آخوندی، بویژه مهمترین آن یعنی رفسنجانی، که دست بر قضا تاکنون به قانون نیز”  تمکین “ کرده است, شقه و شکاف را در راس حاکمیت بیش از هرزمان دیگر عمیق تر کرده است. رفسنجانی در نخستین واکنش به حذف خود، خامنه ای را تهدید به افشاگری کرده و از جمله گفت است: ”متأسفانه کسانی که در مبارزات دوران انقلاب سهمی نداشتند و حتی برخی از آنها مبارزه را حرام می دانستند، امروز بعضی مصادر را در دست گرفته اند و انقلابی نماها در لباس دین و با شعارهای انقلابی، در صدد ایجاد انحراف در اهداف و آرمانهای بلند امام راحل و مبانی اسلامی هستند. همان زمان که اصرارها برای حضورم در انتخابات زیاد بود، در پاسخ می‌ گفتم تمام موانع و اسراری را که می دانم نمی‌ توانم بازگو کنم“.(خبرگزاری حکومتی ایسنا 7 خرداد 1392 )
این شیوه سخن و پیام رفسنجانی نشان دهنده تمایل او به حل و فصل قضایا از طریق ” کدخدامنشی“ و یا همان” حکم حکومتی “ از سوی خامنه ای است. ولی با بیان کلماتی مانند ” اسراری را که میدانم “ در حقیقت میخواهد به طرف مقابل خود چنین تفهیم کند که هنوز زمان موجود است و میتوان  با حکم حکومتی ” رد صلاحیت “ را ملغی نمود. بهرحال آنچه که تا به امروز اتفاق افتاده سخن از حذف مهره کلیدی در درون نظام آخوندی دارد که خود از عوامل مهم سرکوب و قتل عام مخالفان و بویژه مجاهدین از فردای 30 خرداد 60 و همچنین از جمله عوامل حمله به کوی دانشگاه، فرمانده کل قوا در جنگ خانمان سوز و میهن برباده ایران وعراق, از آمران قتل های سیاسی و ترورهای حکومتی در داخل و خارج, رئیس مجلس ارتجاع، یارغار ” دجال ضدبشر“ و رئیس جمهور و رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی بوده است. روزنامه واشنگتن تایمز بتاریخ 3 خرداد 1392 در مقاله ای تحت عنوان ” هجویه‌ای به نام انتخابات آزاد در ایران “ ضمن ” کمدی “ نامیدن انتخابات در ایران تحت حاکمیت آخوندها، می نویسد” اشتباه نکنید: رفسنجانی با این هدف وارد عرصه انتخابات شده است که با گذاشتن ماسک خندان بر روی چهره حکومت وحشت ایران، جمهوری اسلامی را از دام تحریم‌های بین‌المللی و فشارهای دیپلماتیک رها کند“.  
 در خصوص دلائل حذف رفسنجانی نه ولی فقیه که خودش به شورای نگهبان دستور داده، اشاره کرده و نه شورای نگهبان که رسما مسؤل و تصمیم گیرنده است، جز اشاراتی به دستاویز ” شرائط سنی “ از دلایل واقعی سخنی به میان آورده است. اما پاسدار سراج، فرمانده سابق بسیج سرکوبگر دانشجوئی در مشهد بخشی از واقعیات درون تاریکخانه حکومتی و دلائل اصلی حذف ”ستون فقرات نظام“ را توضیح داده است البته با فرهنگ و ادبیات رژیم، از جمله این که خطرسقوط رژیم را «خطر برای کشور» تعبیر کرده یا تقسیم قدرت وسهیم شدن رفسنجانی در هژمونی خامنه ای و در نتیجه دوسره شدن رژیم را «دوگانگی درحاکمیت و امنیت ملی » کشور، توصیف میکند و چنین میگوید:” رد صلاحیت آقای هاشمی باعث شد تغییر گفتمان مقاومت وعدم سازش اتفاق نیفتد. هاشمی رفسنجانی بدنبال توقف فعالیت‌های هسته‌ای به منظور لغو تحریم‌ها٬ مذاکره با آمریکا و به رسمیت شناختن اسرائیل بود که شورای نگهبان نقشه‌های گفتمان تغییر را نقش بر آب کرد. طرح این مباحث از سوی آقای هاشمی می‌توانست کشور را دچار دوگانگی در حاکمیت و امنیت ملی بکند و این گفتمان تغییر می‌توانست کشور را با خطر مواجه کند “ (خبرگزاری حکومتی نسیم 9 خرداد 1392)
اکنون با حذف ” عمود خیمه نظام آخوندی “ که با شمشیر تیز شورای نگهبان ودر میان ” بهت و ناباوری “ مماشاتگران خارجی و ” دوستان و یاران حکومتی “ و حتی اغلب باندهای درونی خود رژیم صورت گرفت، و بدین سان ماهیت واقعی و قانون ذاتی در ولایت مطلقه فقیه که همانا انقباض فزاینده به عنوان دینامیسم موجودیت و بقااست  یکبار دیگر بر همگان و منجمله بر اصحاب استحاله و مماشات بارز گردید. همچنانکه حقانیت این سخن رهبر مقاومت که ” افعی هرگز کبوتر نمی زاید “ بیش از پیش اثبات گردید.
آنچه که اکنون تحت نام ” نامزد های انتخاباتی“ و نمایش انتخاباتی باقی مانده، ملقمه ای است از چند مهره به دقت دست چین شده و با وسواس از فیلترعبورداده شده برای ملعبه و شعبده ای به نام انتخابات، با مهندسی ولایت که طرح و برنامه آن با جمع بندی « نمایش انتخابات 88 و پیامدهای غافلگیرکننده آن »  از یکسال پیش در زمینه های مختلف تدارک دیده شده است. و اکنون میرود تا در سوت و کورترین مضحکه انتخاباتی رژیم طی بیش از سه دهه، رکورد آمار و ارقام تقلبی برای درآوردن یک گماشته بسیجی بی سروپاتر و سر به راه تر از پاسدار احمدی نژاد را بشکند.
اما به رغم همه این تمهیدات و تدارکات برای از سرگذراندن کابوس «انتخابات»، و دست یابی به ساحل امنیت و ثبات، رژیم مرگزده و غرقه در بحران آخوندی، با این فرار به جلو و انقباض فزاینده، گریزگاه و چشم اندازی برای نجات ندارد و این جراحی بزرگ در مرحله سرنگونی، جز بر تراکم تضادها و تشدید بحرانها نمی افزاید؛ و این خود دینامیسم قوی و چشم اندازروشن تری برای انفجار و انهدام نهایی یعنی سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه به دست مردم و مقاومت ایران فراهم خواهد کرد.   
اوضاع فلاکت بار اقتصادی و معیشتی که آثار آن را در تورم نجومی، افزایش بی رویه قیمت ها، کمبود ارزاق و دیگر نیازمندیهای ضروری می بینیم، اکنون بسیاری از مردم به ویژه  اقشار پایین جامعه را محروم تر و از هستی ساقط کرده است. به اعتراف آخوند حسن روحانی مهره تأیید شده و از فیلتر گذشته برای نمایش انتخابات: ” تورم بالای 58 درصد و سه و نیم میلیون بیکار! سرعت موشکها را بالا بردیم اما در گوشت مرغ ماندیم.,,
افزایش اعدامها در ملاء عام به منظور ایجاد فضای رعب و وحشت، تشدید سرکوب و اختناق منجمله با افزایش تمهیدات و اقدامات امنیتی، پلیسی – نظامی، و بگیر و ببند و... خود بهترین گواه بر لرزان بودن حاکمیت و ترس و وحشت خامنه ای از حرکت های اجتماعی و خیزش های مردمی است. در این راستا  پاسدار اسماعیل مقدم با اعتراف به میلیتاریزه کردن جامعه، از بکار گیری 300 هزار نیروی سرکوبگر در سراسر کشور خبرداد..
وی گفت: ” در مجموع حدود 300 هزار نیروی انتظامی امنیت انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری و چهارمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا را در سراسر کشور تامین می کنند“.
(خبرگزاری حکومتی مهر 7 خرداد 1392)
با نگاهی اجمالی به داده های فوق میتوان هرچه آشکار تر بر پوچی و انزوای این دور از شعبده ای بنام انتخابات پی برد. مردم ستم کشیده ایران، زنان، جوانان، خانواده های داغدار و زندانیان سیاسی وروشنفکران, کارگران، معلمان، دانشجویان و بخش بزرگی از جامعه یقیننا در چنین نمایشی که حتی بسیاری از وابستگان و باندهای درونی رژیم نیزاز آن سرخورده شده اند، شرکت نخواهند کرد. رائ واقعی آنها سرنگونی است. آری سرنگونی، سرنگونی
9 خرداد 1392