خانم رجوی در سخنان افتتاحیه خود پس از خوش آمدگفتن به اعضای شورا و ناظرانی که در نخستین روز اجلاس شرکت داشتند، به مردم به پاخاسته ایران و قیام شکوهمند سراسری درود فرستاد و گفت: در آغاز اجلاس میان دورهیی شورای ملی مقاومت ، درود می فرستیم به قیامآفرینان دلیر که در ۱۴۲ شهر ایران برای سرنگونی رژیم ولایتفقیه به پا خاسته اند.
به شهیدان سرفراز قیام، به هزاران جوانی که دستگیر شده اند و مورد توهین و آزار و شکنجه پاسداران خامنهای قرار گرفته اند و به ویژه به زنان و دختران جسوری که در این قیامها و در مقابله با رژیم و عوامل سرکوبگرش فعال و پیشتاز بوده اند، درود می فرستیم و برای تجلیل از قیام کنندگان بیباک و ادای احترام به شهیدان یک دقیقه کف می زنیم.
خانم رجوی افزود: قیام ایران چند حقیقت مهم را به همه نشان داد.
اثبات شد که جامعه ایران لبریز از اعتراض و عصیان علیه حاکمیت آخوندهاست و همچنان که پیش از این، بارها گفته بودیم، قیامهای کمین کرده در دل این جامعه برای سرنگونی آخوندها بیتابی میکنند.
در این قیام بازهم اثبات شد که رژیم در منتهای ضعف و بیثباتی است.
اثبات شد که با وجود سرکوبهای وحشیانه، بروز قیامها در ابعاد سراسری کاملاً امکان پذیر است.
اثبات شد که نیروی ازخودگذشتهیی در سراسر ایران وجود دارد که برای بهپاخاستن و خلق چنین قیامهایی آماده است. و چنان که مسعود گفت: «از جرقه حریق برخاسته است و همگان هزار کانون شورشی را در جای جای میهن اسیر و اشغال شده بهچشم میبینند».
بله، اثبات شد که رژیم، در ترس از همین قیامها ، بهجنگ و کشتار در سوریه و سایر کشورهای منطقه پناه برده است. و قدرت نماییهای دروغین این رژیم، از جمله اعزام نیرو به کشورهای منطقه، سرپوش بحرانزدگی همین رژیم در داخل ایران و عجزش از حل مسایل داخل ایران است.
اثبات شد که مردم ایران از هردو جناح رژیم بیزارند و قیام ایران نمایش اصلاح طلبی قلابی و اعتدال شیادانه را به زبالهدان انداخت. و هم چنان که گفته بودیم، اثبات شد که رژیم ولایت فقیه در مرحله سرنگونی است».
بحثهای پیش از دستور و بخش عمده دستور کار اجلاس دو روزه شورا بر روی قیام سراسری که روز پنجشنبه ۷دی در مشهد و چند شهر دیگر خراسان فوران کرد و به سرعت به ۱۴۲شهر در سرتاسرخاک میهن گسترش یافت، تمرکز داشت.
در این بحثهای فشرده، اعضای شورا به رخداد ها، ویژگیها، زمینه ها و پیامدهای قیام پرداختند. فصل مشترک و قدر مسلم بحثها در این خلاصه می شد که قیامهای شکوهمند دیماه ۹۶ در طی دوهفته چنان تحولی در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران پدید آورده که دیگر نه جامعه ایران، نه رژیم حاکم، نه روابط این رژیم با منطقه و جهان، به شرایط قبل از این قیامها- که از سوی محققان صاحبنظر واجد مشخصه های«یک انقلاب کامل» توصیف شده است ـ برنخواهد گشت.
در بحثهای اجلاس، هم چنین نکات محوری زیر مورد تأکید قرار گرفت:
قیام مردم ایران، که انفجار نارضایتی مردم به ستوه آمده از فقر و بیکاری و گرانی که ناشی از تعرضهای فزاینده حاکمیت به معیشت و زندگی روزمره مردم بود، با شتابی شگفت انگیز خصلت سیاسی و انقلابی خود را برضد تمامیت نظام ولایت فقیه بارز کرد و با شعارهای «مرگ بر خامنه ای ، مرگ بر روحانی» و «آخوندها حیا کنید مملکت را رها کنید»، تمامیت استبداد دینی را در سراسر میهن اشغال شده درهم کوبید.
توفان قیامها، همه سیاستها و نظریه پردازیهای اصحاب مماشات و استحاله و مذاکره و مفاهمه با دیکتاتوری مذهبی و تروریستی را -که در طی سالیان، به منظور توجیه معامله با قاتلان و غارتگران حاکم بر میهن ما عرضه و باز تولید شده است - درهم پیجید و موقعیت انقلابی جامعه ایران و ضرورت سرنگونی استبداد دینی را به عنوان تنها راه حل واقعی و ضروری، به اثبات رساند؛ همان حقیقتی که شش ماه پیش درگردهمایی بزرگ مقاومت در تیرماه گذشته، مریم رجوی آن را در این عبارت خلاصه کرده بود: « سرنگونی این رژیم ضروری است، سرنگونی این رژیم در دسترس است و برای آن یک آلترناتیو دمکراتیک وجود دارد».
در قیام سراسری دیماه۹۶، که آشکارا برامد تضاد آشتی ناپذیر بین مردم و حاکمیت بود و برخلاف قیامهای سال ۸۸ هیچ کدام از دو جناح حاکمیت در آن جایی نداشت ؛ همه بازارگرمیهای مربوط به ثبات داخلی، پایگاه اجتماعی و فدرت منطقه یی رژیم و همه دعاوی مربوط به بهبود اوضاع بعد از توافق اتمی و انکار آمادگی جامعه ایران برای انقلاب و سرنگونی، فروریخت و مردم و جوانان به پا خاسته ایران ، با وضوح هرچه تمامتر، پایان ماجرای اصلاح طلب و اصول گرا در فاشیسم تبهکار مذهبی را اعلام کردند.
تندر قیام و بالا گرفتن شعارهای« مرگ برخامنه ای، مرگ برروحانی» ظرف کمتر از ۶ماه پس از شروع دور دوم ریاست جمهوری روحانی، نشان داد که نمایش انتخاباتی نظام ولایت فقیه و جنگ قدرت و غارت بین «جلاد و شیاد» و انواع کاندیداهای خودی و نخودی سرسپرده و معتقد و ملتزم به ولایت فقیه- که علاوه براین باید از فیلتر شورای نگهبان تحت امر دیکتاتور مطلق العنان هم رد شوند -و تمامی رقم سازیهای قلابی آن فاقد کمترین ارزش و اعتبار است.
به این ترتیب، طرح و برنامه های ارتجاعی- استعماری، که یک روی سکه آن انکار جنبش مقاومت مردم ایران برای احراز حاکمیت مردم، و روی دیگرش، حفظ نظام منفور ولایت فقیه است؛ دربرابر قیامی که تمام خاک پاک ایران را از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور فراگرفت، شکستی مفتضحانه و جبران ناپذیر را پذیرا شد.
این همبستگی و اتحاد ملی، که با نقش آفرینی و همصدایی همه اقشار و همه ملیتها و همه مذاهب و همه نسلهای ایران زمین، رو در روی رژیم ایران سوز ولایت فقیه شکل گرفت، جوسازیهای آخوند پسندی را که مدعی است قیام و سرنگونی مرادف ویرانی و تجزیه و جنگ داخلی است، به کلی بی اعتبار کرد.
اجلاس میاندوره یی شورا، در ارزیابی زمینه های قیام، به عوامل اقتصادی چون فقر و بیکاری فزاینده، رکود تورمی و یک اقتصاد درحالت اغما، ورشکستگی دولت، و ورشکستگی بانکها، ورشکستگی صندوقهای باز نشستگی، ورشکستگی سازمان تأمین اجتماعی، رانتخواری و فساد ساختاری اقتصاد کشور پرداخت و سلسله بی پایان اعتراضات کارگران و زحمتکشان و معلمان و پرستاران و کشاورزان و کسبه و موج اعتراضات قشر عظیم غارت شدگان موسسات مالی رژیم را مورد بررسی قرارداد.
اعضای شورا تاکید کردند که پس از قریب به چهار دهه خفقان و سرکوب مطلق، عوامل اقتصادی به طور بلافصل با عامل سیاسی، یعنی غصب حاکمیت ملت توسط ولایت فقیه گره خورده و به مطالبه آزادی و دموکراسی راه می برد.
علاوه بر این، ورشکستگی و فساد اقتصادی، به طور مستقیم از عوامل سیاسی و امنیتی مربوط به حفظ نظام ناشی شده و هم از این روست که مطالبات اقتصادی و معیشتی مردم بلافاصله با فریادهای اعتراضی علیه اختلاس و رانتخواری و چپاولهای نجومی مقامات بالای حکومتی و علیه هزینه های کلان مداخله جویی در کشورهای منطقه و تامین مالی تروریسم توأم می شود.
در اجلاس شورا، نقش تحولات بین المللی، به ویژه پایان سیاست مماشات و باجهای کلان سیاسی و اقتصادی دولت قبلی آمریکا به حکومت آخوندی، و هم چنین تحولات منطقه و زمین گیرشدن رژیم در جنگهای سوریه و یمن، مورد بحث قرار گرفت. اعضای شورا بر اهمیت این عوامل و اثرگذاری سیاستها و خطوط مقاومت ایران در افشای سیاست صدور تروریسم و بنیاد گرایی رژیم در کشورهای منطقه، و در نتیجه، تضعیف و شکنندگی آنچه توسط سران حاکمیت «عمق استراتژیک نظام» توصیف می شود، تاکید کردند.
در قیام دی ماه و در غلیانهای اجتماعی پیش از آن (مانند تظاهرات حق طلبانه غارت شدگان و در جریان همکاری و همیاری ملی در کمک رسانی به هموطنان زلزله زده در کرمانشاه)، معترضان و تظاهر کنندگان به شدت سیاستهای مداخله جویانه رژیم در کشورهای منطقه را هدف قرار می دادند.
در بحثهای شورا، سیاستها وفعالیتهای مقاومت سازمانیافته و نقش آن در سمت و سو دادن به خیزشهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت ؛ کارزارهایی چون جنبش دادخواهی قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، تحریم نمایش انتخابات با شعار« نه جلاد نه شیاد»؛ مقابله بی وقفه و افشای مستمر موج اعدامها به مثابه ابزار ارعاب عمومی؛ افشای مستمر و مستند لشکر کشیهای نظامی وگسیل شبه نظامیان ولی فقیه به کشورهای منطقه؛ و به ویژه افشای عملکرد ضد ایرانی و تبهکارانه سپاه پاسداران و تلاش برای لیست گذاری این اهرم اصلی حافظ نظام ولایت فقیه، که براقتصاد کشور نیز چنگ انداخته است.
در اجلاس میاندوره یی، اعضای شورا بر شکست بزرگ دشمن در انتقال پیروزمند و سازمانیافته رزمندگان اشرفی و بر اهمیت کارزار عظیم و پرهزینه رزمندگان برای انطباق و آمادگی با دوران جدید تاکید و خاطر نشان کردند که گامهایی مهمی مانند انتخاب مسئول اول مجاهدین و استقرار رزمندگان در قرارگاه اشرف ۳، از یک سو شکستهای بزرگ دیگری را به دیکتاتوری آخوندی و مقاصدش برای انهدام مقاومت سازمانیافته تحمیل کرد، و از سوی دیگر، در چرخش تعادل بین جنبش مقاومت و دشمن بحرانزده، فضای امید و روحیه رزمنده را به جامعه ایران انتقال داد.
حکومت آخوندی با انواع توطئه ها و دسیسههادر صدد ضربه زدن به نیروی پیشتاز و مقاومت سازمانیافته بود و هار و زخم خورده از شکست استراتزیک و جبران ناپذیرش در عملیات انتقال مجاهدین، تا توانست عوامل سوخته و فرسوده اش را به عقده گشایی های تکراری وادار کرد، اما به روشنی دریافت که مهمل بافی بسیجی های حقیر سیاسی در خارجه هم، مانند «توپ، تانگ، بسیجی» در داخله، دیگر اثر اندارد!
شورا نتیجه گیری کرد که در بحبوحه قیام و در باتلاق بحرانهای درونی و بیرونی، دیکتاتوری روبه سقوط در هر تکان و تحولی، موجودیت خود را از ناحیه مقاومت سازمانیافته در خطر می بیند. زیرا هم چنانکه مسئول شورا در پیام ۱۶دیماه ۹۶خود یاد آوری کرده است: «وقتی که رژیمی دارد واژگون میشود، موضوع و صورت مسأله آلترناتیو و رهبری است».
او در پیامش در باره موقعیت انقلابی، استراتژی قیام و سرنگونی، و ضرورت هوشیاری در برابر نیرنگهای ارتجاعی و استعماری، به درستی گفت: حرف ما و مردم ما از ۳۶ سال پیش، از فردای ۳۰ خرداد، «نه شاه، نه شیخ» به معنی مرزبندی با دیکتاتوری و وابستگی با بهای بسیار سنگین و خونین بوده است.
اینست معنای حقیقی و واقعی و ضروری آزادی و استقلال در میدان عمل. رود خروشان خون شهیدان آزادی، آلترناتیو و رهبری شایسته خود را عرضه میکند.
-امروز صورت مسأله در میهن ما، چپروی جوانان دلیر و رزمندگان و جنگاوران آزادی نیست. همچنانکه در قیام ۸۸ گفته ایم «وقتی که رژیمی دارد واژگون میشود، موضوع (و صورت مسأله) آلترناتیو و رهبری است. خیلی هم جدیست. این صورت مسألهی قیام است، و نه چپ روی و راست روی...».
اینجاست که به روشنی میتوان دید، سرانجام دو راه بیشتر وجود ندارد: یا حفظ همین رژیم با هر آرایش و پیرایش مفروض، یا حل تضاد، رو به آینده و در جهت تنها جایگزین دمکراتیک و مستقل (شورای ملی مقاومت ایران).
در بحثهای اجلاس شورا، بر این واقعیت درخشان سیاسی نیز تاکید شد که قیامهای سراسری دیماه ۹۶ در مشخصه های اجتماعی و سیاسی خود، به وضوح معرف و مؤید استراتژی و سیاستها و مواضع شوراست که در اساسنامه اش هدف خود را سرنگونی رژیم آخوندی و انتقال حاکمیت به مردم ایران تعیین کرده است. اعضای شورا خاطر نشان کردند که اگر چه قیام شکوهند دیماه ۹۶ برای بسیاری غیر منتظره می نمود، اما شورای ملی مقاومت ایران در بیانیه های خود به ویژه در بیانه امسال (مرداد۹۶) و سال گذشته (مرداد۹۵)، این قیامها را قریب الوقوع دانسته است و در آغاز بیانیه امسال «به همه مبارزان انقلابی که در چارگوشه کشور پرچم مبارزه برای سرنگونی استبداد دینی و تحقق استقلال و آزادی و نفی هرگونه تبعیض جنسی، ملی و اعتقاد یا عدم اعتقاد مذهبی را با قبول همه مخاطرات آن، برافراشته نگهداشته اند، درود می فرستد».
بیانیه مرداد ۹۶شورا، ضمن اشاره به جنبش دادخواهی و کارزار سراسری تحریم انتخابات نامشروع رژیم ولایت فقیه که با شعار «نه جلاد، نه شیاد» در خرداد ۹۶ برپا شد، تاکید می کند: «آن چه در چند روز و شب پس از انجام انتخابات در جامعه اتفاق افتاد، سیمای نیروی سوم را به رخ باندهای حکومت و ناظران جهانی کشید. جنبش اجتماعی در سراسر ایران تحت حاکمیت استبداد مذهبی نشان داد که در هر فرصت مناسب می تواند عرض اندام کند. زنان و مردان ایران زمین بی ترس و لرز، معیارها و قواعد ارتجاعی حاکمیت را نادیده گرفتند و در چار گوشه میهن اسیر ارتجاع، در هر مکانی که فرصت تجمع یافتند فریاد آزادیخواهی سر دادند. اگر خامنه ای مدت کوتاهی پس از رؤیت این خیزشهای پرشکوه فرمان «آتش به اختیار» می دهد، قبل از هر چیز به ناتوانی در مقابل جامعه آماده به قیام اعتراف می کند.
آتش قیامهای سال ۱۳۸۸ اگرچه با اعدامهای کلان و کهریزکهای فراوان مهار شده، گرمای آن هنوز در پیکر جامعه بر جا مانده است. جامعه قبل از اعلام فرمان «آتش به اختیار» ولی فقیه، با حرکت مستقل خود بر بنیاد ولایت ضربه وارد کرد. عدم تعادل گاه و بیگاه خامنه ای در سخنرانیهایش فقط ناشی از بیماری او نیست. ضربات پیاپی مردم به پاخاسته از قیامهای سال ۱۳۸۸ تا جنبشهای ممتد نیروهای اجتماعی که خاموش شدنی نیستند، چنان ضربه ای بر کل نظام و در رأس آن به ولی فقیه وارد کرده که نه با «آتش به اختیار» خامنه ای قابل ترمیم و بازسازی است و نه با «کلید» فرسوده و زنگ زده روحانی.
در چنین شرایطی که رژیم حاکم در شروع دور دوم ریاست روحانی با شکاف و شقه غیر قابل ترمیم روبروست و جامعه در جوش و خروش برای دست یافتن به مطالبات خود حرکت می کند، راه حل واقعی، عملی و مردمی برای عبور از بحران و نجات کشور، راه حل مقاومت انقلابی و آلترناتیو دموکراتیک این رژیم است».
یک سال پیشتر نیز، شورا در بیانیه سالانه خود چشم انداز قیام « ارتش محرومان، سرکوب شدگان، غارت شدگان و بیکاران»، را ترسیم کرد و چنین نوشت: «دلیل اصلی کابوس فتنه که ولی فقیه را رها نمی کند، این است که بحران حاکمیت از سال ۱۳۸۸ وارد مرحله بحرانهای غیرقابل مهار شده و وضعیت انفجاری جامعه به رغم افت و خیزهای آن به طور مداوم و شدت یابنده ادامه دارد. بحرانهای بی علاج اقتصادی اجتماعی و فریادها و گردهماییهای اعتراضی فزاینده ارتش محرومان، سرکوب شدگان، غارت شدگان و بیکاران یک بحران و موقعیت انقلابی را فراهم کرده است. ما همه هموطنان و نیروهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانی را به اتحاد و مبارزه جدی و مؤثر پیرامون شعار محوری «مرگ بر اصل ولایت فقیه، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای» فرا می خوانیم.
به باور ما راه حل عملی برای سرنگونی رژیم حاکم بر ایران در گام اول به سازماندهی و تشکل یابی حول شعار محوری مبارزه منوط است. از این رو ما زنان و مردان ایران زمین را به ایجاد کانونهای شورشی در سراسر میهن دربند فرا می خوانیم. ما از رهنمود مریم رجوی در این زمینه در سخنرانی گردهمایی بزرگ مقاومت ایران حمایت و پشتیبانی می کنیم؛ آن جا که گفت: «امروز، پرسش این نیست که آیا حکومت ولایت فقیه در شرایط سرنگونی هست یا خیر؟ پرسش این است که از چه راههایی می توان زودتر به این هدف رسید. پاسخ ما، برپایی ۱۰۰۰ اشرف است. یعنی هزار کانون نبرد علیه استبداد مذهبی».
بیانیه شورا در ادامه می افزاید: «برای دستیابی به یک جمهوری آزاد و برابر، نه وقوع معجزه یی متصور است و نه شانس و تصادفی به سود ما در کار خواهد بود. تمام دارایی ما، ملت ایران است و فرزندان پیشتازش و این البته بزرگترین قدرت جهان است. پس همه چیز را باید از دستها و اراده های خودمان انتظار داشته باشیم. برای همین است که باید ۱۰۰۰ اشرف بسازیم. ۱۰۰۰ اشرف، یعنی توانهای سرکوب شده را احیا کردن، بی شماران پراکنده را گردآوردن و ذهنها و قلبها را از این امید واقعی بارور کردن که به زیر کشیدن دیو ممکن است. و می توان و باید.
۱۰۰۰ اشرف این است که با نیروی اراده مردممان و مقاومت سازمانیافته آنها سرنگونی را خلق کنیم.
شورای ملی مقاومت در طرح جبهه همبستگی برای سرنگونی استبداد مذهبی، بر ضرورت همبستگی نیروهای جمهوریخواهی که با التزام به نفی کامل ولایت مطلقه فقیه و همه جناحها و دسته بندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی برجدایی دین از دولت مبارزه می کنند، تأکید کرده و در همین چارچوب برای همکاری با نیروهای سیاسی اعلام آمادگی کرده است. مسئول شورا در این باره سال گذشته گفت: «این یک آزمایش تاریخی برای عموم نیروهاست که صرفنظر از اختلافات و دیدگاهها و برنامه ها و طرحهای خاص مورد نظر خودشان تا کجا، به دور از شیخ و شاه، از ظرفیت همبستگی برای سرنگونی استبداد مذهبی برخوردارند».
در نخستین روز اجلاس میاندورهیی و در جریان بحثهای پیش از دستور شورا، شماری از هموطنان و نمایندگان جوامع ایرانی و هنرمندان و ورزشکاران میهنمان به عنوان ناظر شرکت داشتند.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۲۵دی