اعتراضات مردمی علیه رژیم فاسد آخوندی، واقعیت اراده و خواست مردم برای سرنگونی کلیت نظام را به بهترین شکل به عرصه و پهنه خیابانها و معابر کشاند و در برابر افکار عمومی دنیا به نمایش گذاشت و بدین طریق فاز سرنگونی وارد مرحله نهایی خود شد.
شوک و هراس وارده به ولی فقیه ارتجاع و تمامی ارکان حکومت چنان سنگین بود که "همه با هم" و دست در دست هم به مقابله در برابر آن برخاستند.
همسویی و همراهی شوم باندها و دستجات خودی حکومتی برای سرکوب اعتراضات حق طلبانه مردم، یک بار دیگر آنها را، پس از جنایات همگانی دهه شصت که هدف آن ازبین بردن هرگونه صدای مخالف و نابودی مخالفین بمنظور تثبیت پایه ها و یکدست کردن حکومت بود، به "اتحاد واتفاق نظرسیاسی" در خاموش کردن صدای برحق قیام کنندگان کشاند، اما این بار برای دفع خطر جدی سرنگونی و برای حفظ بقای رژیم.
بخوبی شاهد بودیم که ولی فقیه ارتجاع چگونه و بدون هرگونه پرده پوشی، آشکارا در برابر مزدورانش، از نقش رهبری کننده سازمان مجاهدین در قیام سخن گفت و اجبارا به آن معترف شد.
این گونه موضعگیری و سخن گفتن از نیروی پیشتاز سرنگونی در حقیقت و بناچارهم نشان ازضعف، ترس و وحشت از سرنگونی به پیشتازی مجاهدین دارد و هم این که هشداری به مزدوران خود، برای سرکوب هر چه بیشترمجاهدین، چرا که کمترین تعللی از آن نتیجه اش شتاب هرچه بیشتر روند سرنگونی خواهد بود و همچنین اعتراف به این حقیقت که مجاهدین را پس ازسی سال و اندی انکارکردن و محو و نابود خواندن، همچنان تنها دشمن سرسخت خود و حکومت ننگینش می داند، مجاهدینی که بحق امروز مصمم تر و پایدارتر از دیروز، با عبور از هفت دریای خون و با عنصر فدا و ایمان و ایقان به پیروزی مقاومت مردم ایران از پس تمامی توطئه های شیطانی و جنایتکارانه، تهمت و ناروا، کید و حسد از سوی این جانیان ضد بشری و مزدوران بی سیرت وطنی و خارج از کشوری خود و همدستان بین المللی آن برآمده و"حاضرحاضرحاضر" به سرنگونی رژیم جهل و جنایت و تا به آخرایستاده اند، چرا که بواقع مجاهد خلق اند.
برای درک هرچه بیشتر اهمیت و ارزش گذاری این قیام، موضعگیری برخی از جنایتکاران دیروز که امروز قبای پوسیده اصلاح طلبی حکومتی بر تن کرده اند، بسیار گویاست تا بتوان عمق جدیت این قیام و هدف غایی آن را بدرستی دریافت.
در اینجا عامدانه و بنا به ضرب المثل شیرین ایرانی "کی شود دریا ز پوزسگ نجس"، بیچارگان هرزه گو و هرزه نویسان فحاش شاعر، وکیل، تواب تشنه بخون و دیگربوزینگان و رقصندگان بر اجساد بی شرف و دوجین وراج مزدور، که کما فی السابق با تراوشات ذهنی گندیده خود، همچنان در کار نشان دادن جای دوست و دشمن هستند، را تنها به یک اشاره و با "درد سوزش بی وقفه خود" از ارتقا، پویایی، بالندگی مجاهد و مجاهدین و رهبری ذیصلاح آن آقای مسعود رجوی وهمچنین صلابت و اعتلای هر چه بیشترشورای ملی مقاومت این یگانه جایگزین برحق وآلترناتیو دموکراتیک مردمی ایران و نقش ستایش انگیز وخستگی ناپذیر رئیس جمهور برگزیده آن، خانم مریم رجوی و پایداران اشرفی و اشرف نشانان و اراده سترگ مشعل داران کانون های شورشی هزاراشرف و مقاومت، بحال نزار خود وامیگذاریم تا ازاین به بعد نیز"بفرموده" با هتاکی و تمسخر، هرآنچه را که لایق خود می باشد و نجاست نمایان در آینه را، نثار این مقاومت خونین و رهبری پاکبازآن کنند و پاچه به دندان گیرند، چه باک، مگرنه این است که "مه فشاند نور و سگ عوعو کند".
رژیم آخوندی که از گستردگی و خواسته های قیام کنندگان با شعارهای "مرگ بردیکتاتور"، "مرگ برخامنه ای"، "مرگ بر روحانی" مات و مبهوت شده بود، سراسیمه و هراسان به سرکوب، کشتار و دستگیری های گسترده دست زد، چرا که خطرسرنگونی را با تمام وجود احساس کرده بود.
از شروع قیام تا به امروز، فرصت طلبان طیف اصلاح طلب، که همواره و سربزنگاه نقش سوپاپ اطمینان حاکمیت را بازی کرده و می کنند، چهره کریه خود را هرچه بهتر برملا کرده و از در مخالفت با خواست برحق آن یعنی"سرنگونی تمامیت رژیم" برآمده و واکنش های هیستریک از خود نشان داده و می دهند.
از جمله آخوند شیاد خاتمی نماد اصلاحات دروغین، که مردم را تنها "معترض ونه برانداز" خواند و این چنین خود را بیش ازپیش مفتضح و در صفحات مجازی بحق مورد تمسخر جوانان قیام کننده قرار گرفت، تا دیگر مدعیان ریز و درشت این طیف، به صف شده و در مذمت خواسته حق طلبانه براندازی قیام کنندگان داد سخن سرداده و با همراهی وهمدلی شیادانه خود با مطالبات معیشتی آنان و نشان دادن سوراخ دعای برگزیدن راهکارهای قانونی، هم ریاکارانه از "حق اعتراض" مردم دفاع کردند و از راه حل نهایی "صندوق رای" گفتند و توصیه به دیگر جناح برای شنیدن حرف مردم و چاره جویی درباره آن و هم قیام کنندگان را از دادن شعارهای ساختارشکنانه و روشهای قهرآمیز، با سناریوی سیاه نمایی لیبی و سوریه شدن ایران، برحذر داشته و می دارند (مصطفی تاجزاده).
تمام تلاش این جناح در این امرخلاصه شده تا که دولت آخوند روحانی را بهر طریق ممکن از زیر ضرب اعتراضات مردمی خارج کرده و تنها سیاستهای جناح تمامیت خواه، اصولگرایان تندرو، را دلایل اصلی نارضایتی مردم و این قیام بدانند و با هشدار به خطر حتمی بودن سرنگونی خواهان تجدید نظر سیاستهای جناح رقیب و بعضا بازی گرفتن مجدد آنان در قدرت می شوند.
اصلاح طلبان حکومتی پس از۲۰ سال فریب نسل جوان با تحریف تاریخ (همسوبا دیگرجناح) و تکذیب ولاپوشانی نقش مستقیم خود در جنایات دهه شصت و هفتاد به هدف تحکیم هرچه بیشتر پایه های حکومت ننگین آخوندی با پهن کردن بساط معرکه گیری گفتمان سیاسی"جامعه مدنی" و"مردم سالاری دینی" بخوبی دریافته اند که دیگر دوران شیادی آنها بسرآمده، از این رو تلاش مذبوحانه ای را برای حفظ آبرو و حیثیت سیاسی برباد رفته خود انجام می دهند، اما فارغ ازاین که خیلی از معادلات سیاسی تغییرکرده و شرایط دیگربه دوران پیش از قیام دی ماه بر نخواهد گشت و بسیاری ازمردم نیز از مرحله آزمون و خطا، اعتماد و خوش باوری سیاسی به شیادان ۲ خردادی مدتهای مدیدی است که دیگر گذر کرده و پاسخ خیانت آنان به خود و پایان یافتن ماجرای اصلاح طلبی را هرچه رساتر در شعارهایشان فریاد می کنند.
حجاریان تئوریسین جناح ۲ خرداد طی مطلبی در روزنامه اعتماد شاید بهترین تعبیر را درباره وحشت خود و همپالگی هایش از شعله ورشدن قیام سراسری دی ماه و تداوم آن، هرچند با کندی نسبت به روزهای شروع در جریان است، بیان کرده و اعتراضات مردم را به امواج دریا تشبیه کرده که عقب می روند اما با شتاب بیشتر بازمی گردند.
وی با نشان دادن بغض وکین خود از خواستهای مردم، پیامد و نتایج خطرناک شعار "عبور از روحانی" برای نظام را گوشزد کرده و آن را در مسیر "گذر از دولت و رسیدن به حاکمیت و اصل نظام و در آخر عبور از جمهوری اسلامی" می داند، همان خواستی که قطعا قیام کنندگان در سراسرایران برای رسیدن به آن، با اعتراضات روزانه خود، و به تعبیر خانم مریم رجوی "تا روزی که آزادی، دموکراسی و برابری همچون رودی خروشان از آذربایجان تا بلوچستان و از خراسان تا خوزستان جاری شود از پای نخواهند نشست، از پای نخواهند نشست تا روزی که همه ایرانیان با همه عقایدهایشان و با همه تفاوت هایشان، دست دردست هم پرچم پیروزی را به اهتزاز در آورند، پرچم ایران آزاد و دموکراتیک".
در خارج از مرزهای ایران نیز، پیام براندازی قیام کنندگان و این که برای رژیم نامشروع آخوندی هیچ آینده ای بجز سرنگونی متصور نیست، بخوبی شنیده شده و اخیرا هم در مجمع پارلمانی شورای اروپا در استراسبورگ بر روی این واقعیت انکارناپذیر انگشت گذاشته و بر آن تاکید شده بود.
این واقعیت امروز جامعه ایران پس ازقیام ۷ دی می باشد، واقعیتی عینی که هم رژیم آن را بخوبی فهمیده و به سبب آن با تمام قوا و با سرکوب شدید و انواع تهدیدات وتمهیدات در صدد رهایی خود از آن می باشد و هم قیام کنندگان برانداز.
هر تلاشی، از سوی هر جریان، گروه و یا فردی که بخواهد شرایط را، با دادن وعده های پوشالی تمکین حکومت به مشارکت سیاسی مردم، امید به بهبودی شرایط اقتصادی و یا برگزیدن راهکارهای قانونی برای تحمیل خواسته های خود بطور مثال از طریق "مشارکت در انتخابات"، به پیش از زمان ۷ دی ۱۳۹۶ برگرداند، تلاشی مذبوحانه و مصداق بارز ایستادن در برابرخواست قلبی مردم خواهد بود که هدف آن جز حفظ بقای نظام منفور آخوندی نبوده و بطور قطع محکوم به شکست خواهد بود.
قیام کنندگان اصلح ترین انتخاب تاریخی خود را کرده اند، "دیکتاتور به پایان سلام کن".