سینا دشتی:‌ من یک عراقی هستم

 

قیام کبیر مردم عراق به درستی اشغال آشکار و پنهان این کشور توسط رژیم ولایت فقیه را متزلزل کرده است.

در فردای اشغال خونبار عراق توسط امریکا و متحدان اروپائی اش، همان قدرتمدارانی که اکنون در به روزه ی سکوت نشسته اند و در محکومیت کشتار و مجروح کردن هزاران غیر نظامی در عرض چند روز صدایی از ایشان بر نمیخیزد، رژیم که رویای تسلط بر عراق را از روز اول جهیدن بر منبر قدرت در ایران پرورانده و در راه رسیدن به یک هزارم ان جنگ را نزدیک به شش سال ادامه داده بود تا کوره راهی به کربلا باز بکند، فرصت یافت در شاهراه بزرگ تسلط کامل بر عراق بدون هیچ مانع و سدی به جلو بتازد و با ارسال دهها هزار پاسدار به لایه های مختلف حکومت جدید و تاسیس نهادهای امنیتی کاملا تحت اختیار مستقیم دفتر ولایت فقیه جنایتکار اقدام کرد. همزمان سیاست مماشات به عنوان لولای استعمار و ارتجاع شدیدا فعال شده بود تا ریشه ی هر گونه انقلاب و جنبش احتماعی عدالت جویانه را در کل خاورمیانه از ریشه در آورد.

در این دوران پر فتنه، سازمان مجاهدین خلق فرصت پیدا کرد که به طور مستقیم با مردم عراق ارتباط برقرار کند و تجارب دهها سال مبارزه با ارتجاع را در اختیار اقشار مختلف مردم عراق قرار بدهد. حمایت مردم عراق از مجاهدین به فرازهای مثل حمایت بیش از پنج میلیون امضاء در حمایت از اشرفیان انجامید. رژیم ولایت فقیه در هراس از گسترش پیام مجاهدین به کشتار سران جنبش های دموکراتیک عراقی پرداخت و عناصر مذبذب را با تمهید و توطئه از دور خارج کرد و در نهایت هرگونه ارتباط مردم عراق با مجاهدین را غیر قانونی اعلام کرد. بسیاری از کسانی که این دستور مالکی جنایتکار را ندیده گرفتند، بهای آن را با جان عزیزشان پرداختند.

چگونه میتوان نقش آگاهیبخش مجاهدین در آن دوران را از قیام کنونی عراق جدا دانست. بعضی از عناصر رژیم از این شکوه و ناله میکنند که قیام کنندگان از "مجاهدین" الهام گرفته و اعمال انها بسیار به مجاهدین نزدیک است.

بعد از جمع شدن گرد و غبار ارتجاعی داعش الان بار دیگر تضاد اصلی و تهدید واقعی منافع مردم عراق خود را روشن کرده است. در یک دیدگاه دیالکتیکی بایستی به روشنی علت حرکت مردم عراق را ناشی از فساد و جبر حکومت دست نشانده ی ولی فقیه دانست. همان حکومتی که بود و نبود خود را در مدار بالاترین مدار ایدئولوژیکی، در بود و نبود مجاهدین خلق دیده است.

تاثیر مشخص ارتباط قیام مردم عراق با سرنوشت رژیم در داخل ایران به حدی است که سران رژیم نمیدانند چه بگویند و چه بکنند.

همان گلوله هایی که تن پاک فرزندان مجاهد مردم ایران را در اشرف و لیبرتی به خون کشاند الان نزدیک به دو هزار جوان عراقی را کشته و بیش از هشت هزار نفر را مجروح کرده است. همان دشمنی که ندا را در خیابان به گلوله بست الان جوان معلول عراقی که بر روی یک پا ایستاده را هدف قرار میدهد. همان فریاد برای آزادی و رهائی از شر ولایت فقیه که در دی ماه ٩٦ در ایران به آسمان برخاست، الان در میدان تحریر بغداد شنیده میشود که خواستار آزادی از چنگال اشغالگر ولی فقیه هستند.

در این دوران باید به جد از قیام مردم عراق دفاع کرد. قیام مردم عراق و ایران دشمن مشترکی را هدف قرار داده است. در این جا باید گفت من یک عراقی هستم!.