البته از آنجا که آخوند، آخوند است و به حرام خواری و مفتخوری عادت کرده، آنها به هر دری زده و خواهند زد، تا به هر قیمت که شده، از خوان این نعمت گسترده در طول و عرض جغرافیای ایران، بی نصیب نمانند.
زشت را زیبا جلوه می دهند و تیرگی و تباهی را که به آن دامن زده اند؛ روشنایی و طلوع فجر می نامند؛ و تمام تلاش خود را به کار می گیرند، تا مبادا از اسب قدرت و ثروت فرو کشیده شوند.
خط و خطوط اصلی در این زمینه را هم امام دجالشان از همان ابتدا به آنها داده است. خمینی در اول فروردین ماه هزار و سیصد و شصت و دو در جمع مسئولان حکومت گفت:
"امروز ما مواجه با همه قدرت ها هستیم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ریزی می کنند؛ برای اینکه این انقلاب را بشکنند و این نهضت اسلامی و جمهوری اسلامی را شکست دهند و نابود کنند. و این یک تکلیف الهی است برای همه که اهمّ تکلیف هایی است که خدا دارد؛ یعنی، حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر- ولو امام عصر باشد- اهمیتش بیشتر است".
وی در قسمتی دیگر از همین سخنرانی گفت:
"حکومت که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله(ص) است یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حجّ است".
در صحیفه امام، جلد بیست، صفحه صد و شانزده آمده است:
"....این حرف های احمقانهای است که از همین گروه ها القا می شود که خوب، جاسوسی که خوب نیست! جاسوسی، جاسوسی فاسد خوب نیست، اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شرب خمر هم واجب است".
از این نمونه ها فراوان است. او حفظ نظام را "اوجب واجبات" نامیده است. نظامی که جز قتل و غارت و سنگسار و تجاوز و صدور تروریسم به سراسر جهان، وظیفه دیگری برای خود قائل نیست؛ از نظر او حیات ننگینش بر جان امام عصر، ارجحیت دارد. جنایاتش بر نماز و روزه و حج می چربد؛ و برای حفظ آن می شود هم جاسوسی کرد و ملتی را به انجام آن تشویق نمود، هم می شود دروغ گفت و شرب خمر هم در این زمینه، تبدیل به یک واجب شرعی می شود.
وارثان هیولای عمامه دار امروز برای ادامه حکومت و حفظ آن، از همان جانور آدمخوار، تبعیت می کنند؛ و در این راستا دو خط را به موازات هم به پیش می برند.
خط اول:
تبلیغات شدید و گسترده ای را در خصوص حکومت پهلوی ها در تمامی شبکه های اجتماعی به راه انداخته اند. در واقع می خواهند؛ ملت را از اصلی ترین دشمن قسم خورده آخوندها، غافل نموده و پی نخود سیاه پهلوی های بی خطر بفرستند.
رضا خان و پسرش که در گورهای خود آرمیده اند؛ اوج هنر شازده هم با آنهمه ثروت به غارت رفته از ملت ایران، بالانس زدن بر روی صندلی و چند ثانیه ای حفظ تعادل است. پس باید موجی از تبلیغات به نفع اینها به راه انداخت و دل ملت را به جریانی خوش نمود، که مدتهاست در گورستان تاریخ ایران دفن شده و هیچ خطری را متوجه حکومت، نخواهند کرد.
خط دوم:
راه دومی که حکومت خصوصا برای مقابله با مجاهدین برگزیده است؛ بیشتر به یک خودزنی می ماند. مقابله با مذهب و زیر سوال بردن تمامی شئونات مذهبی و حتی امامان شیعه.
می پندارند با استفاده از این خط، می توان بدون اینکه هیچ نامی از مجاهدین برده شود، با توجه به اینکه آنها مسلمانند، از صحنه حذف و خارجشان کرد. اینگونه می اندیشند که وقتی که اسلام و شئونات آن زیر سوال برود، (با استناد به جنایتهایی که خود آخوندها به نام دین در حق مردم ایران و منطقه و جهان مرتکب شده اند) یک گروه مسلمان و به ویژه یک زن مسلمان روسری به سر، جایی در آینده رهبری این سرزمین نخواهند داشت.
این همان خطوطی است که در شبکه های اجتماعی به شدت دنبال می شوند و در خارج از ایران نیز مزدوران حکومت با "درود بر شاه" گفتن و مدیحه سرایی برای شازده، انتشار ویدیوهایی بر علیه پیشوایان شیعه، به نفع حفظ نظام که از "اوجب واجبات" است؛ آنها را به پیش می برند.
آخوندها و مزدورانشان البته آب در هاون می کوبند. توسل به این ترفندها شاید اندکی باعث تاخیر در سرنگونی شان گردد، اما این هیولای نفس به شماره افتاده و پا به گور را، شفا نخواهد داد.
ببینید کار به کجا رسیده که شیخ درمانده برای ادامه حیات، نظام شاهنشاهی و پسمانده سلطنت را تبلیغ می کند و ناچار سقف دکان دینی را که قرنها بر اساس آن با ریاکاری و تزویر و خیانت، ارتزاق کرده، بر سر خودش آوار می کند.
یک اشتباه استراتژیک:
می گویند عقربها وقتی که در محاصره آتش قرار می گیرند؛ از آنجا که راهی برای گریز نمی یابند؛ با نیش زدن به سر خود، خودکشی می کنند. این دقیقا همان بلیه ایست که اینروزها حکومت آخوندها، به آن گرفتار آمده است.
نیرویی را در نظر بگیرید که تحت محاصره قرار دارد؛ و همه ترفندهای موجود را برای شکستن این محاصره به کار گرفته، اما کارساز واقع نشده است. حلقه محاصره هر لحظه تنگتر می شود. آخرین تصمیم، سخت ترین تصمیم است. مجبور می شود برای به تاخیر انداختن شکست خویش، تنها راه موجود، یعنی پلی را که به وسیله آن آذوقه و سلاح خود را تامین می کند؛ منفجر نماید.
این دقیقا همان کاریست که آخوندها و مزدورانشان، امروز با زدن اسلام (به این خاطر که مجاهدین هم مسلمان هستند) مجبور به انجام آن شده اند.
اسلام همان پلی است که با توسل مزورانه به آن، قرنها سلاح سرکوب و صدور حکم ارتداد دیگران و نان سفره شان را تامین کرده اند. امروز چون اصلی ترین دشمن آنها، خود مسلمان است و عزم جزم کرده تا ریش و ریشه شان را یکجا بسوزاند و خاکستر کند؛ برای خلع سلاح کردنش، مجبور به مخدوش کردن چهره اسلام و در واقع همان خودزنی به شیوه عقرب جرّار، گردیده اند.
البته درمانده تر و مفلوکتر از آنند که بدانند؛ این تلاش مذبوحانه اگر هم سودی داشته باشد؛ فقط به جیب ملت ایران و مقاومت و مجاهدانش خواهد رفت. همان مجاهدینی که شالوده اصلی بنای خود را از ابتدا بر، تعریف حق و باطل نه بر اساس دیندار و کافر که بر اساس استثمار شونده و استثمار کننده گذاشته اند. خورشید این واقعیت درخشان را با هیچ ترفندی نمی شود تا ابد زیر ابرهای سیاه و تاریک پنهان کرد.