خانم مریم رجوی فقدان دریغ انگیز خانم مرجان هنرمند مردمی و متعهد میهنمان را به عموم هموطنان و دوستداران آزادی و جامعه هنری ایران و بویژه به آقای فریدون ژورک تسلیت گفت و تاکید کرد راه و رسم و یاد و خاطره مرجان که تا آخر به مقاومت در برابر فاشیسم دینی و به آرمان آزادی متعهد ماند، برای همیشه زنده و جاوید خواهد بود.
پیام تسلیت خانم مریم رجوی بهمناسبت درگذشت خانم مرجان هنرمند گرانقدر مردم و مقاومت ایران
مرجان رستگار و جاودانه شد
سلام بر مرجان صدای شورش زن ایرانی در برابر نظم ارتجاعی حاکم.
از درگذشت نابهنگام هنرمند محبوب ایران، مرجان عزیزم بسیار متاثرم. قبل از او هم معصومه عزیزم، معصومه جوشقانی، از زندانیان همان زمان، پر کشید.
سالهای پر درد و شکنجه و زندان مرجان در کنار زنان مقاوم و مجاهد، روح آزاده و وجدان نا آرام او را به راهی نو برای آزادی مردم و میهنش سمت داد.
در سالهای تبعید در کنار مجاهدین و مقاومت ایران قرار گرفت و طی دو دهه با شور و اشتیاق و با صدای روحبخش و لطیفاش، صدای دختران و زنان ستمدیده میهنمان شد و در میان اندوه شب با صدایش از روز خبر میداد و روشنایی.
او با شورشاش بر آنچه که بود و هست، بر این حقیقت گواهی داد که تعهد انسان به آزادی، بزرگترین سرمایه اوست و در دوران تاریک ارتجاع و اختناق، هنرمند مردمی باید به این تعهد بزرگ بپیوندد.
براستی زنان هنرمندی مثل مرجان و مرضیه که به مبارزه و مقاومت برخاستند، رنجهای زن ایرانی و خواست پرقدرت او برای رهایی را نمایندگی کردند.
خواهر بسیار عزیزی را از دست دادم اما میدانم که خواهران مجاهدش بهخصوص خواهران همبندش و دختران شورشگر ایرانی که برای آزادی بهپا میخیزند، جای خالی او را پر خواهند کرد.
به دخترش پوپک، آقای ژورک و خانواده محترمش، به همکاران هنری او، به یکایک هنرمندان آزاده و جامعه هنرمندان ایران و به خانواده بزرگ مقاومت تسلیت میگویم.
مرجان عزیزم همیشه با ماست و سرود آزادی میخواند، سرودی که قطعا به حقیقت خواهد پیوست.
صدای مرجان، قدرت انتخاب و تعهدش به آزادی و مردم ایران، نیروبخش فرزندان قیام آفرین این میهن بهویژه دختران شورشگر است. صدایی که در فردای آزادی ایران هم، حاضر و همراه و طنین انداز خواهد بود.
صدای «شهیدای شهر»، «طنین زندهام هنوز، صدای من نمردهام، شکستن سکوت یک هزاره در ۲۰۹»، سرود «وقت براندازی» و آوای «میهنی میسازیم»، بخشی از وجدان غنی، لطیف و تسلیمناپذیر جامعه ایران است.
از یاد نمیبریم خروش او علیه آخوندهای حاکم را که «گیرم که میزنی. گیرم که میکشی، با رویش ناگزیرجوانه چه میکنی. باجوجه های نشسته درآشیانه چه میکنی؟».
و کلمات او خطاب به زن ایرانی از یاد نخواهد رفت که «عزیزانم کمر همت ببندید و بهعنوان چاوشان این کاروان پرشتاب جلودار میدان مبارزه باشید و به همت و قدرت خودتان باورداشته باشید».
سلام بر مرجان، او رستگار و جاودانه شد.