به یقین مخرج مشترک تمامی این تجمعات و اعتراضات همان نخ نباتی بهنام «فقر و ناعدالتی» میباشد که اکنون خود را در بحران معیشت، درمان، آموزش، خدمات و رفاه اجتماعی برای میلیونها خانوار ایرانی به نمایش گذاشته است.
براین اساس رشد فقر که بنابر دادههای رژیم به مرز « ۸۰درصدی» رسیده، سایه سنگین خود را بر زندگی میلیونها خانوار دردمند گسترده است. گرانی افسار گسیخته و رشد روزافزون نرخ تورم به موازات افتد شدید ارزش پول ملی در مقابل ارزهای خارجی، به یقین فاکتورهای مهمی برای این وضعیت ضدانسانی میباشند.
همچنین عدم پرداخت حقوق و مزایا به کارگران و اقشار زحمتکش ، پایین بودن دستمزد ها، عدم پرداخت عیدی و پاداشهای سالیانه، اخراج کارگران از محیطهای کاری، وجود قرارداد های سفید، و یا نبود زیر شبکههای اجتماعی برای کمک به خانوادههای ضربه خورده، بهترین بستر را برای رشد اعتراضات عمومی فراهم کردهاند.
سایت حکومتی فرهیختگان (۲۱ فروردین ۱۴۰۰) در گزارشی ضمن اعتراف به زمینهها برای ابعاد این بحران از جمله مینویسد: «قیمت قند از اواخر اسفند تا ۲۰فروردین ۴۰درصد افزایش پیدا کرده و از حدود ۱۰هزار تومان به ۱۴هزار تومان رسیده است. قیمت شکر نیز از ۸۵۰۰تومان به ۱۳هزار تومان رسیده که ۵۰درصد افزایش را نشان میدهد. شکر از ابتدای سال گذشته چندبار دچار تغییر قیمت شد قیمت حبوبات طی سال۹۹ با ثبت رکوردی عجیب بهطور میانگین ۵۰درصد افزایش داشته است».
ابعاد اعتراضات در ایران آخوند زده بحدی است که نه تنها شبکههای اجتماعی بلکه رسانههای رژیم آخوندی نیز مملو از اعتراف بهوجود این خیزشها شدهاند. براین اساس تنها طی دو روز گذشته شاهد حداقل ۱۷ حرکت اعتراضی از سوی کارگران، کشاورزا، معلمان ، بازنشستگان و مال خوردگان در شهرهای مختلف بودهایم.
نمونههایی مانند تجمع سراسری بازنشستگان در شهرهای«تبریز، تهران، اصفهان، دزفول، ساری خرمآباد، اردبیل و یا ایلام» با شعارهای«من دیگه رأی نمیدم، از بس دروغ شنیدم»،«وطنفروش»،«دولت خیانت میکند، مجلس حمایت میکند»،«مرگ بر روحانی» و یا«دشمن ما همین جاست» آینه تمام قدی برای خشم و تنفر عمیق مردم از دیکتاتوری مذهبی و نمایشات آن میباشند.
همچنین شهرهای« زنجان ، سمنان ، شهر کرد ، شیراز ، اهواز، شوش، کرمان، رشت ، و نیشابور» نیز شاهد تجمعات اعتراضی از سوی دیگر اقشار ضربه خورده مانند«کشاورزان، کارگران، مرغداران، مالباختگان، اپراتورهای آب، غارتشدگان بورس و یا مستمریبگیران تأمین اجتماعی» بودهاند.
این وضعیت که متولیان رژیم آن را به مانند بشکه باروتی تشبیه کردهاند، به یقین حاصل بیش از چهل سال غارت، دزدی، سوءمدیریت و سیاستهای مخرب حکومتی است که تمامی تخممرغ های خود را بر فقر عامدانه، سرکوب داخلی، تروریسم و صدور بنیادگرایی بنا نهاده است.