به یقین فاکتوری بنام پاندمی کرونا که خامنه ای در سایه آن تلاش دارد تا جامعه دردمند ایران را منکوب ، صدا ها خفه کرده و روزنه های تنفسی را مسدود نماید ، طی یک سال گذشته مناسب ترین بستر را برای ضریب زدن به بحران انسانی در ایران فراهمم نموده است
ابعاد بحران بحدی است که نه تنها مقاومت ایران ، بلکه سازمان های مدافع حقوق انسانی ، نمونتا عفو بین الملل بکرات نسبت به این روند هشدار داده اند.
برای نمونه عفو بین الملل در تازه ترین گزارش خود از ابعاد سرکوب در ایران تحت حاکمیت ولی فقیه پرده برداشته و می نویسد: «بهرغم پاندمی کرونا بعضی کشورها بیرحمانه مجازات اعدام و تیرباران را ادامه دادند... رژیم ایران کماکان بیشترین تعداد اعدامها در خاورمیانه را دارد». ( سایت مجاهدین خلق ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰)
این گزارش در ادامه به ابعاد اعدام در دیکتاتوری ولی فقیه اشاره کرده و می افزاید ، رژیم آخوندی پیش قراول در زمینه اعدام می باشد بطوریکه تنها طی سال گذشته «با اجرای ۲۴۶ حکم اعدام به تنهایی نیمی از کل اعدامهای ثبتشده در جهان را به خود اختصاص داده است».
واقعیت در دیکتاتوری ولی فقیه آن است که سرکوب ، نقض حقوق بشر و نقض تمامی میثاق های بین المللی که حکومت خود را متعهد به اجرای آن نموده ، یکی از سیاست های راهبردی برای حفظ و بقآء رژیم می باشد.
دستگیری های خودسرانه ، نبود محاکمات عادلانه ، عدم برخورداری متهم از وکیل ، وجود قوانین قرون وسطایی به موازات وجود یک دستگاه قضائیه فاسد ، چارچوب های کلی برای ساری و جاری نمودن این سیاست ضد انسانی می باشد.
بدین سان خامنه ای با پلیسی کردن جامعه و یا راه اندازی انواع و اقسام قرارگاه های سرکوبگر ، واحد های موتوری ، مسلح نمودن بسیج سرکوبگر و با باز گذاشتن دستان نیروهای حکومتی برای بکار گیری از سلاح ، پیامی بجز وحشت و خون ریزی به بیرون ساطع نکرده است.
یک نمونه این وضعیت را در کشتار قیام آفرینان در ابان ۹۸تجربه کرده ایم. همچنین وی با دستگیری ها کور در فردای قیام دی ۹۶و یا ابان سال ۹۸ ، صدور احکام حبس های طویل المدت برای معترضین و یا صدور احکام اعدام برای قیام آفرینان مانند «نوید افکاری و یا مصطفی صالحی » پیام مرگ و نیستی را به مردم ایران مخابره کرده است.
همچنین این گزارش به اعدام حداقل «۳ کودک » و نیز «۹ تن» از هم میهنان کرد ما طی یک سال گذشته اشاره نموده است که از روند دادرسی آنان اطلاع دقیقی در دست نمی باشد.