تاریخ نوشتن و ساختن موزیک ترانهٔ فلکلوریک (بلّا چاو زیبا بدرود!) مشخص نیست. برخی از مورخین ترانه در ایتالیا آهنگ و شعر آن را زیر تأثیر ترانه هائی که زنان برنجکارِ شمال ایتالیا به هنگام کار می خواندند، قلمداد می کنند. برخی دیگر از مورخین آن را به ترانه های فلکلوریک قرن شانزدهم فرانسه و برخی هم به آن را به سرودهای یهودیان اَشکنازی مربوط می دانند.
گفته می شود که این سرود به وسیلهٔ پارتیزانهای مایلّا، که در کوه های استان آبروتزو فعال بودند، و بعد از پس راندن نازی-فاشیستها از منطقه شان برای کمک به مبارزین به شمال ایتالیا رفتند، برده شد و به خصوص در شهرهای مودنا و رجّواملیا، قلب مقاومت ایتالیا، برده شد. این سرود در حقیقت بعد از پایان فاشیسم همه گیر شد و به خصوص در «فستیوال جهانی جوانان دمکراتیک» که بعد از پایان جنگ جهانی دوم در پراگ و برلین و وین انجام گرفت و در آن این سرود به وسیلهٔ هیئت ایتالیائی خوانده می شد به سرودی بین المللی تبدیل شد. این سرود همچنین در اعتراضات جوانان در سال ۶۸ و در تظاهرات دانشجوئی اجرا می شد. در سالهای اخیر در ایتالیا اغلب اتفاق می افتد که این سرود به وسیلهٔ نیروی های چپ به عنوان تشخیص هویت مورد استفاده قرار بگیرد. این سرود ساده و مردمی در مراسم غیررسمی هرسالهٔ سالروز آزادی ایتالیا، ۲۵ آوریل، از بند نازی-فاشیستها و همچنین در جشن های کارگران این کشور در روز اول ماه مه جا باز کرده است.
یکی از ویژگی های این سرود که در همه گیر شدن آن نقش دارد است این است که در عین داشتن بار مبارزاتی بی پرده از تبعیت یک ایدئولوژی و یا مذهب مشخص بری می باشد و در آن از «اشغالگر» و از «پارتیزان» به معنای عامِ نیروی سرکوبگر و نیروی مقاومت صحبت می شود. از این سرود در میتینگ انتخاباتی فرانسوا هلند در فرانسه تا در تظاهرات ضد رجب اردوغان در ترکیه، در تشییع جنازهٔ کاریکاتوریست های شارلی ابدو تا تظاهرات برای استقلال کاتالونیا در اسپانیا و در بسیار نقاط دیگری در جهان استفاده شده است. این سرود مبارزان راه آزادی در جنگ با آزادی ستیزان می باشد. پارتیزان های ایرانی هم در گروه «موزیک اشرف» این سرود را به زیبائی و به زبان فارسی اجرا کرده اند.
هر چه هست در این سرود مردمی، که در ذاتش بار مبارزاتی دارد، سرود کارگران و زحمتکشان، سرود سرکوب شدگان و مخصوصاً سرود کسانی است که برای اعاده و حفظ حیثیت انسان مبارزه می کنند، می باشد. این سرود متعلق به همهٔ کسانی است انسانیت را تجسّد وظیفه می دانند.
در زیر دو اجرای این ترانه-سرود، متعلق به برنجکاران و پارتیزانها آورده می شود.
زنان برنجکار
هر صبح به وقت بلند شدن
ای زیبا بدرود، زبیا بدرود
هر صبح به محض بلند شدن
می بایست به برنجزار بروم.
در میان حشرات و پشه ها
ای زیبا بدرود، زبیا بدرود
زیبا بدرود بدرود بدرود
در میان حشرات و پشه ها
کار سختی را می بایست انجام بدهم
ارباب شق و رق ایستاده
با چوبش در دست
ای زیبا بدرود، زبیا بدرود
زیبا بدرود بدرود بدرود
ارباب شق و رق ایستاده، با چوبش در دست
و ما خمیده در کار
آه مادر، آه چه عذابی
ای زیبا بدرود، زبیا بدرود
زیبا بدرود بدرود بدرود
آه مادر، آه چه عذابی
من ترا هر صبح صدا می کنم
هر روزی که ما در اینجا می گذرانیم
ای زیبا بدرود، زبیا بدرود
زیبا بدرود بدرود بدرود
هر روزی ما در اینجا می گذارانیم
جوانی امان از دست می رود
اما روزی خواهد آمد
که ما همه زنان
ای زیبا بدرود، زبیا بدرود
زیبا بدرود بدرود بدرود
اما روزی خواهد آمد
که ما همه زنان
در آزادی کار خواهیم کرد
پارتیزان
یک صبحی به هنگامیکه بیدار شدم
ای زیبا بدرود زبیا بدرود،
زیبا بدرود بدرود بدرود
یک صبحی به هنگامیکه بیدار شدم
اشعالگران را یافتم.
ای پارتیزان مرا با خود ببر
ای زیبا بدرود زبیا بدرود
زیبا بدرود بدرود بدرود
ای پارتیزان مرا با خود ببر
چراکه دارم دق می کنم
اگر من به عنوان پارتیزان مُردم
ای زیبا بدرود زبیا بدرود
زیبا بدرود بدرود بدرود
اگر من به عنوان پارتیزان مُردم
تو می بایست مرا به خاک بسپاری
در آن بالا در کوهستان به خاک بسپاری
ای زیبا بدرود زبیا بدرود
زیبا بدرود بدرود بدرود
در آن بالا در کوهستان
در سایهٔ یک گل زبیا به خاک بسپاری
و مردمی که می گذرند
ای زیبا بدرود زبیا بدرود
زیبا بدرود بدرود بدرود
و مردمی که می گذرند
به من خواهند گفت چه گل زیبائی
این گل پارتیزان است
ای زیبا بدرود زبیا بدرود
زیبا بدرود بدرود بدرود
این گل پارتیزان است
که برای آزادی جان داد