منشور وارسته: تأملی بر فرافکنی "ماله کش" در دقیقه ۹۰

سیاست خارجی با خط مشی و روشی که دولت در برخورد با امور و مسائل خارج از کشور برای تعقیب منافع خود که حفظ تمامیت ارضی، توسعه اقتصادی و تعامل در محیط بین‌المللی به کار میگیرد و منطبق با نیازش اتخاذ می‌کند، تعریف می‌شود.

 امّا در مداری متفاوت، از فردای برقراری حاکمیت فقها در ایران، با عنایت به منافع حکومت و نه ملت، توهم تبدیل ایران به امّ‌القرا جهان اسلام در محور سیاست خارجی طراحی گردید. در این راستا، تخیل خلیفه‌گری اسلامی، با اتکا به قانون اساسی التقاطی ولایت‌فقیه، نظم آخوند گونه، از تئوری به عمل ارتقاء یافت. هانز مورگانتا، پدر علم سیاست خارجی، در کتاب "سیاست در میان ملل" می‌نویسد: "پیگیری ایدئالیسم در سیاست خارجی فاجعه و تراژدی به بار می‌آورد و ملتی را به گروگان می‌گیرد". چراکه در یک پروسه تبدیل به زائده یک نظام ایدئولوژیک "دینی" می‌شود. این نحوه نگرش آنتاگونیستی به روابط بین‌الملل که در دشمنی با آمریکا و اسرائیل بخش جداناشدنی هویت سیاسی نظام است، وسیله‌ای گردید تا صدور ارتجاع در خاورمیانه بزرگ شکل گیرد.

 در عالم واقع کسی که در رأس سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی است، مجری ویترین جور ولایت‌فقیه است، تا دولت مخفی (Deep State) بتواند به پیشبرد منافع نظام در بیرون از مرزها بپردازد. اما گاه وزیر خارجه به دلیل بروکراسی دولتی فراموش می‌کند که جایگاه او در سیستمی که دوزیستی است و در علم سیاست به آن (Hybrid political system) نیز گویند، کجا قرارگرفته و دچار تناقض در عملکردها می‌شود. گفتمان ظریف، وزیر خارجه نیز در این چارچوب قابل‌تحلیل است.

 یکی از پایه‌های فهم سیاست‌های راهبردی سیستم سیاسی شناخت عملکرد خطوط بیرون از مرزها است. استفاده از متدلوژی ایدئولوژیک در افعال رژیم را می‌توان در دیالوگ های میان سلیمانی و ظریف مشاهده کرد. سلیمانی به ظریف ابلاغ می‌کند که جهان را آن‌طور که ولی‌فقیه می‌خواهد ببیند نه آن‌طور که هست. چنین تلقی و نگرش به سیاست خارجی مملکت، ارمغانی جز خسران برای ملت ایران ندارد. نوعی ایدئالیسم شوینیستی –ارتجاعی که در فرافکنی ظریف خود را برجسته نمود و ماهیت مافیای دینی را بر همگان برملا کرد. البته در مقابل تأیید و صحت تحلیل مقاومت سازمان‌یافته است که همواره بیش از چهار دهه گفته است که رژیم روی سرکوب و ترور و صدور بحران سوار است که توانسته به حیات خود ادامه دهد.

در یک گفتمان جنجال‌برانگیز، فایل صوتی اظهارات ظریف، که پنجم اردیبهشت ۱۴۰۰منتشر شد، ظاهراً بخشی از یک گفتگو با سعید لیلاز، اقتصاددان حامی دولت، است که قرار بوده پس از پایان کار دولت حسن روحانی بخش‌هایی از آن، منتشر شود. انجام مصاحبه فوق برای ثبت در «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری»، نهاد دولتی به ریاست حسام‌الدین آشنا، اطلاعاتی سابق و معاون کنونی روحانی صورت گرفته است. آن‌طور که از اطلاعیه دادسرای تهران در تشکیل پرونده قضایی علیه ظریف برمی‌آید این فایل صدا در ردیف «اطلاعات طبقه ‌بندی ‌شده» رژیم است. بنا به ادعای سخنگوی دولت روحانی قرار بوده بعداً با ویرایش پخش شود. در این مصاحبه ظریف درباره امنیتی شدن مسائل جمهوری اسلامی در روابط بین‌الملل می‌گوید: «گروهی در کشور ما در این‌که همه‌چیز امنیتی شود ‌منافع دارند، چراکه نقش آن‌ها پررنگ می‌شود».

به‌یقین این اعترافات به معنای آن است که چگونه نیروی تروریستی قدس، خطوط راهبردی نظام آخوندی را در تمامی زمینه‌ها بویژه در سیاست خارجی تبیین می‌نماید. 
اظهارات ظریف پرده از ماهیت الیگارشی مافیای دینی برمی‌دارد و دم خروس از زیر قبای ولایت بیرون می‌آید. او در یک ‌کلام سیاست ماکیاولی رژیم را که عقیده‌مند‌است که با فریب و دروغ بایستی راه باز کرد را به عیان برجسته کرده است. مصاحبه ماله کش اعظم نظام آخوندی در سیاست خارجی، بسیاری از «نگفته‌ها و رفتار پشت پرده» در استبداد الیگارشی دینی را برملا کرده است.

آنچه مسلم است، فرافکنی ظریف در ورای این‌که تلاش کرده از خود چهره‌ای معتدل که خواهان تعامل با آمریکاست را نمایش دهد، و از سویی نفوذ روسیه در بیت خامنه‌ای را برجسته کند، نشان میدهد که جنگ گرگ‌ها واقعی است و تضادهای داخلی در میان باندهای مافیای دینی برای امتیاز گرفتن و کسب قدرت سیاسی در فردای مرگ پدرخوانده نظام، امری اجتناب‌ناپذیر است. در این راستا، نکته اساسی که روحانی در مقام رئیس دولت، با رندی سعی دارد آن را لاپوشانی کند، دم‌ خروسی است که از زیر قبای آخوندی بیرون آمده، و توسط ظریف رونمایی شده است.

ظریف می‌گوید: “من دیپلماسی رو بیشتر هزینه کردم برای میدان، در طول کار من هیچ زمان من نتوانستم نه این‌که نخواستم نتوانستم به فرمانده میدان بگم این کار رو بکن من در دیپلماسی نیاز دارم. تقریباً هر بار که من برای مذاکره رفتم این شهید سلیمانی بود که می‌گفت من می‌خواهم تو این خاصیت رو بگیری.»

قلب مسئله نیز همین است، که در رژیم ارتجاع دینی، وزیر خارجه نقش مکاری را دارد که تلاش دارد تا با رنگ کردن گنجشک او را بجای قناری قالب کند. به بیانی تروریسم دولتی بخشی است که میدانی بوده و وزارت خارجه موظف است که آن را پوشش دیپلماسی دهد. لذا در یک جمع‌بندی از فرافکنی مقام ارشد سیاست خارجی رژیم این‌طور استنباط می‌شود که:

۱- دولت مخفی و دولت علنی: (پیام به بایدن که در ایران دولت واقعی مخفی است). در نظام ولایت فقها، اداره کشور از منظر بیت رهبری میدانی- دیپلماسی است. به بیانی دولت برآمده از نظام دوزیستی، چهره بیرونی‌اش همان رئیس‌جمهور و هیئت دولت است، ولی چهره مخفی و ایدئولوژیک آن از سوی بیت خامنه‌ای و بازوی نظامی سپاه اداره می‌شود. هنری کسینجر در کتابش تحت عنوان "دیپلماسی" که تاریخ عملکرد و اندیشه‌های او در دورانی که وزیر خارجه بوده را شرح داده است، می‌گوید: " آمریکایی‌ها عادت دارند باکسی که به سمتی انتخاب‌شده است مذاکره کنند و به نتیجه برسند؛ این ویژگی نظام آمریکاست. در حالیکه در اکثر کشورهای خارج از دامنه غرب، نظام‌های سیاسی بسیار پیچیده هستند و شخصی که سمت دارد ضرورتاً تصمیم نهایی را نمی‌گیرد. ظریف، پیش‌ از این نیز در جلسه ۱۴ آبان ۱۳۹۷مجلس ارتجاع گفته بود: «ما یک دستگاهی نیستیم که سرخود عمل کنیم... مگر می‌توانیم ما تو این کشور کاری را بکنیم بدون اینکه گزارش بدهیم؟» وی افزود: «این‌طور نیست که ما خواسته باشیم خلاف منویات مقام معظم رهبری کاری بکنیم».

به‌این‌ترتیب یکبار‌ دیگر این حقیقت به اثبات می‌رسد که هرگونه تئوری پردازی در مورد بی‌اطلاعی خامنه‌ای یا روحانی و ظریف و دیگر سردمداران رژیم از جنایات تروریستی، هدفی جز سرپوش گذاشتن بر تروریسم دولتی در مافیای الیگارشی دینی ندارد.

۲- امنیتی بودن نظام: فاش سازی ظریف در مقام وزیر خارجه مبنی بر امنیتی بودن نظام مبین این واقعیت آشکار است که رژیم منافع ملی را قربانی منافع بیت رهبری کرده و همه تاکتیک‌ها نیز از منظر امنیت و حفظ نظام است که تبیین می‌شود. خبرگزاری ایرنا (رژیم) ۹/۲/۱۴۰۰: «محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در فایل تصویری که وزارت خارجه منتشر کرد با تأکید بر اینکه رهبری نظام استوانه نظام است، تکیه‌گاه نظام است، افزود: "رهبری نظام استوانه نظام است، تکیه‌گاه نظام است. ما آمده‌ایم تا هزینه بشویم تا نظام، کشور و رهبری حفظ شود و نیامده‌ایم که رهبری را هزینه کنیم اما باید در آینده دانسته شود که این خط فکری غلط نبوده و نباید این کشور تمام مسائل خود را با دنیا تعلیق به محال یا تعلیق به آینده کند". وی افزود: "آقا یک نکته‌ای را می‌فرمودند که فلانی (ظریف) می‌آید مخالفتش را می‌گوید ولی وقتی من دستوری می‌دهم می‌رود عین دستور من را اجرا می‌کند حتی اگر ۱۸۰ درجه مخالف نظرش باشد".

۳- تأیید بر تروریسم و صدور بحران: رژیم در تمامیت یک نظام تروریستی است (سفارت‌خانه‌های رژیم امنیتی است) ظریف وزیر خارجه آخوندها نیز تصریح می‌کند:

“بیشتر سفرای وزارت خارجه ما ساختار امنیتی دارد. وزارت امور خارجه ما از وقتی‌که چشم‌باز کرده با مسائل امنیتی مواجه بوده، دستور کاری که برای وزارت خارجه تعیین‌شده، از ابتدای انقلاب، دستور کار سیاسی امنیتی بوده... در دهه ۷۰، معاونت اقتصادی وزارت خارجه را تعطیل و بجای آن معاونت‌های منطقه‌ای درست کردند که گرایش‌های آن‌ها هم بیشتر سیاسی امنیتی بود».

 ظریف بصراحت بیان می‌کند که تروریسم و اختناق در ذات این نظام و از اجزای جداناپذیر در حفظ نظام است. به عبارتی مهر تائید بر عملکرد دیپلماسی در خدمت تروریسم که قرار بود در ویلپنت فرانسه عملی شود و به تله افتاد، را تائید می‌کند. برای نخستین بار وزیر خارجه نظام استبداد دینی فاش می‌سازد که جایگاه دیپلمات در وزارت خارجه پیشبرد خطوط ترسیم‌شده توسط اوامر نیروی تروریستی قدس و بیت خامنه‌ای است که اصطلاح (میدان) را بکار می‌برد.

آخوند روحانی روز ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ در جلسه هیئت دولت اذعان کرد عملیات تروریستی و جنایت و جنگ‌افروزی در شورای عالی امنیت رژیم با حضور روسای سه قوه و سرکردگان سیاسی و نظامی رژیم تصمیم ‌گیری می‌شود و به تائید خامنه‌ای می‌رسد. وی گفت: “کشور ما، نظام و چارچوب بسیار دقیقی دارد. تمام مسائل پیچیده سیاست خارجی و میدان دفاعی در شورای عالی امنیت ملی بحث می‌شود، چه وقتی می‌خواهیم یک عملیاتی دفاعی (بکنیم) و (چه وقتی) عملیات تهاجمی یکجایی باید انجام دهیم. چه وقتی‌که می‌خواهیم کار سیاسی مهم انجام دهیم... حتماً در شورای عالی امنیت ملی بحث می‌شود. شورای عالی امنیت ملی درست‌شده برای اینکه روسای سه قوه آنجا حضورداشته باشند. برای اینکه بخش لشکری و کشوری در کنار هم قرار بگیرند. فرماندهان نظامی و مقامات سیاسی آنجا حضور دارند. بحث و بررسی می‌کنیم و درنهایت هم تصمیمی که اتخاذ می‌شود باید به تأیید مقام معظم رهبری برسد، بنابراین مشکل نداریم، ممکن است اختلاف ‌سلیقه و اختلاف ‌نظر داشته باشیم، اما درنهایت در یک شورایی بحث و تصمیم ‌گیری می‌شود. در همه مسائل مهم منطقه، چه عراق، چه سوریه، چه قبلاً افغانستان، چه یمن، چه لبنان، همه این‌ها در شورای عالی امنیت ملی بحث و تصمیم ‌گیری شد».

مقاومت ایران در سه دهه گذشته بکرات اعلام کرده است که عملیات جنایتکارانِ تروریستی از جمله توطئه تروریستی علیه مجاهدین در آلبانی (نوروز ۹۷) و در گردهمایی ایران آزاد در ویلپنت پاریس (تیر ۹۷) در شورای عالی امنیت رژیم به ریاست روحانی و با حضور سرکردگان پاسداران و وزیر خارجه و وزیر اطلاعات تصویب و توسط خامنه‌ای تائید شده است. حکم اسدالله اسدی، دیپلمات تروریست رژیم، از این حقیقت پرده برداشت که در این اقدام تروریستی که از مصادیق جنایت علیه بشریت است، ممکن بود به فاجعه انسانی تبدیل شود، در بالاترین سطح نظام یعنی بیت پدرخوانده مافیای دینی، دفتر خامنه‌ای با همکاری وزارت اطلاعات و وزارت خارجه طراحی و به اجرا گذاشته‌شده بود.

پیش از آن، دادگاه برلین نیز در سال۱۳۷۶ در حکم خود تصریح کرد تصمیم به عملیات تروریستی در خارج کشور توسط خامنه‌ای رهبر رژیم، رفسنجانی رئیس‌جمهور، ولایتی وزیر خارجه و فلاحیان وزیر اطلاعات گرفته‌شده است.

۴- فریبکاری و ماکیاولیسم: سیاست اتمی شدن نظام اصل است و ظریف نیز آن را به بیانی اقرار می‌کند. (پیام به مخاطبان بین‌المللی که مذاکرات بر جام با بیت خامنه‌ای است نه وزارت خارجه ایران).

بطور قطع اکنون مذاکرات بر جام که وزارت خارجه حامی تروریسم، مسئول پی گیری آن با غرب است، بایستی در سایه افتضاح گفتمان ابهام‌آمیز ظریف ادامه یابد. ظریف در یک‌ کلام سیاست ماکیاولی رژیم که عقیده‌مند ‌است که با فریب و دروغ بایستی راه باز کرد را به عیان برجسته کرده است. انتشار فایل صوتی در آمریکا نیز باعث رسوایی شد. ظریف در این فایل صوتی در جایی گفته بوده من حملات به مواضع خودمان در سوریه را از طریق جان کری وزیر خارجه آمریکا مطلع می‌شدم. جمهوری‌خواهان کنگره آمریکا وزیر جان کری را متهم به خیانت و دادن اطلاعات محرمانه اسرائیل به یک حکومت حامی تروریزم کردند. همچنین سناتور میچ مک کانال رهبر جمهوری‌خواهان سنای آمریکا می‌گوید: "اظهارات ظریف تأکیدی بر این است که چرا آمریکا نباید دست از تحریم رژیم ایران بردارد."

۵- رژیم استحاله پذیر نیست: تا ولایت‌فقیه برقرار است و تا زمانی که سپاه جنایتکار و نیروی قدس در نقش بازوان سرکوب و صدور بحران به خاورمیانه بزرگ در رأس سیاست میدانی هستند، تعامل با آن سراب است. (رژیمی که وزیر خارجه‌اش بایستی بعد از سرنگونی هواپیمای اوکراین نقش ویترین را ایفا کند ظرفیت استحاله شدن ندارد و مهره‌های به ‌اصطلاح مدره جز آلت فعل بیت خامنه‌ای نیستند.) به گفته وزیر خارجه رژیم، قاسم سلیمانی معتقد بوده چون «میدان [جنگ]» اصل است، فرضاً اگر استفاده از هواپیمایی هما برای ارسال سلاح به سوریه ۲ درصد نسبت به ماهان مزیت داشته باشد، باید از هما استفاده کرد، حتی اگر ۲۰۰ درصد به دیپلماسی کشور هزینه وارد شود. وزیر خارجه در چنین نظامی در حکم کاتالیزور در روند سیاست‌گذاری بیرون از مرزهای رژیم عمل کرده و درواقع با فریب و بزک کردن چهره تروریستی رژیم منافع ملی را فدای منافع و مصالح بیت خامنه‌ای می‌کند. ظریف در بخش دیگری از سخنان خود در مورد سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط یگان موشکی سپاه پاسداران در بامداد ۱۸ دی سال ۹۸ و هم‌زمان با حمله به عین‌الاسد گفت: «چهارشنبه صبح هواپیمای اوکراینی را زدند. من ظهر جمعه رفتم جلسه ویژه‌ای که دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی برگزار کرد. عرض کردم دنیا می‌گوید به هواپیما موشک خورده است. اگر واقعاً موشک خورده است بگویید ببینیم ما چطور می‌توانیم آن را علاج کنیم. خدا شاهد است، آن‌گونه با من برخورد کردند که انگار من کفر ابلیس گفتم ... صبح پنجشنبه آقایان می‌دانستند موشک خورده است یا بعدازظهر چهارشنبه». علی ربیعی سخنگوی دولت، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ اضافه می‌کند:

"به‌عنوان کسی که سال‌ها عضو سپاه پاسداران بودم می‌گویم در دولت ما نسبتمان با بچه‌های میدان نسبت خون هست، ما یک یگانگی در این میان‌داریم"

هم‌زمان با افتضاح سیاست خارجی رژیم که ظریف فتیله آن را روشن کرد، انتشار قطعنامه اکثریت کنگره آمریکا با ۲۲۵ امضا از دو حزب دمکرات و جمهوری‌خواه، در روز سه‌شنبه ۷اردیبهشت۱۴۰۰ (۲۷آوریل۲۰۲۱) بود که دستاوردی بزرگ برای مقاومت ایران محسوب می‌شود، ومبین آن است که سیاست کثیف مماشات و نیز آلترناتیوتراشی برای میوه‌چینی و فرصت‌طلبی بطورجدی به حاشیه رانده ‌شده است.

 

فرجام:

ظریف برآمده از نظام فکری است که کاکل آن بر استبداد ارتجاعی و نقض مردم‌سالاری و حقوق ملت ایران است. چنین تفکری، هویت سیاسی- ایدئولوژیک ظریف را شکل داده است. اکنون با افشا شدن صحبت‌های ماله کش نظام، ترس و نگرانی رژیم از باز شدن در پاندوراباکس است که نگارنده قبلاً در مقاله "پتک استراتژیک بر فرق سر پدرخوانده" شرح داده‌ است. این وحشت تمامیت ارکان قدرت را به لرزه انداخته و بطور قطع، پیامدهای سنگینی را برای مافیای دینی در پی خواهد داشت. این امری است که از نظر ناظران بین‌المللی نیز پوشیده نخواهد ماند.

آنچه مسلم است، شقه و شکاف قابل‌ توجهی در استبداد دینی بر سر جانشینی خامنه‌ای به وجود آمده است. در واقع انتخابات ریاست جمهوری رژیم نیز در گرو حل مسئله جانشینی پدر خوانده مافیای دینی است. باندهای قدرت در تلاش هستند تا رئیس‌جمهوری را از توبره بیت خامنه‌ای بیرون درآورند تا در یک فرض محتمل، چنانچه خامنه‌ای بمیرد، وظیفه انتقال قدرت به جانشین او بدون دردسر و مانعی صورت گیرد.

اما واقعیت این است که وضعیت انفجاری و نارضایتی عظیم جامعه تمام ارکان مملکت را فراگرفته است. در یک روزنامه حکومتی آمده است:

«انباشت نارضایتی‌های عمومی، حداکثری شدن فشار اقتصادی به لایه‌های میانی و پایینی جامعه و هم‌چنین ضعف و بحران اعتبار گروه‌های مرجع سنتی می‌تواند جامعه را به سمت انفعال (عدم مشارکت) یا حتی در مواردی کنش رادیکال (شورش شهری) هدایت کند» (وطن امروز ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰).

در کابوس سرنگونی رژیم شاهد صحنه‌هایی از اقرارهای ظریف هستیم که روزهای آخر دیکتاتوری سلطنتی شاه را تداعی میکند. بن‌بستی که رژیم تا تعیین سرنوشت با آن مواجه است و در تمام حوزه‌های نظامی، سیاسی، استراتژیک، بین‌المللی، فرهنگی و اجتماعی نه راه پس دارد و نه راه پیش.

در دوران پسا کرونا، تاکتیک‌های رژیم استبداد دینی، دیگر اثر خود را از دست ‌داده است و در چارچوب ژئواستراتژیک منطقه، حفظ نظام برای استعمار کاربرد سیاسی ندارد. بن‌بست سیاسی – اقتصادی و دغدغه سرنگونی ارمغان دوران جدید برای خلافت آخوندی است. عصر هژمونی طلبی آخوندهای تمامیت‌ خواه بسر آمده و پشمی بر کلاه ستون خیمه نظام نماندِه و سرنگونی در دستور کار است. پیروزی از آن عاشقان حق حاکمیت مردم و کانون‌های شورشی است. این میکروب‌ها و ویروس‌های جامعه که متعلق به دوران ماقبل از سرمایه‌داری است، فقط با سرنگونی این نظام قابل ‌زدودن و پاکسازی است. ترفند آخوندهای حاکم، از خامنه‌ای تا ابواب‌جمعی او مبنی مهار معضلات داخلی در یک انتخابات نمایشی، امکان‌پذیر نبوده و بنابراین با اقبال مردم مواجه نخواهد شد. رژیم در مواجهه با چنین بحرانی فقط قادر است در گردابی خودساخته دست ‌و پا بزند. این نظام دیگر نه مشروعیت دارد و نه مقبولیت و نه توان ادامه حیات. آقای رجوی در پیام ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ به درستی بیان می‌کند که ظریف در دیپلماسی آن‌سوی سکه سلیمانی است و "شکاف و شقه در حاکمیت آخوندی مهار کردنی نیست. این علامت احتضار و از لرزه‌های سرنگونی است"

دکتر منشور وارسته

(کارشناس روابط بین‌الملل)