بحران محیط زیست - بی تدبیری و بی عملی ولایت 

کارشناسان حکومتی همواره از وجود «۱۲ ابر بحران» در دیکتاتوری ولی فقیه سخن به میان آورده اند.

 

 

به یقین بحران زیست محیطی که اکنون شیرازه های دشت سابقا زرخیز ایران را از هم پاشیده، یکی از این مجموعه ابر بحران های میباشد. سخن از از بین رفتن اموال و دارایی های طبیعی سرزمینی است که طی چهار دهه گذشته با ویروسی بنام «ولایت » دست و پنجه نرم می کند.

تخریب جنگل ها و مراتع سبز، سوء استفاده ابزاری از آب های زیر مینی، خشکسالی های گسترده در مناطق سابقا زرخیز، تالاب ها، رودخانه ها و یا دریاچه های تاریخی بروز مداوم سیل بخش های بزرگی از کشور و یا وجود انواع و اقسام مافیای آب، خاک، نمک و حتی هوا، تماما ماحصل سیاست های میهن بربادده آخوندی می باشند.

یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به ابعاد خشکسالی گسترده در مناطق مرکزی کشور از جمله می نویسد: «با خشک شدن چشمه‌ها و چاه‌ها و افت شدید سفره‌های آب زیرزمینی، قنات‌ها نیز یکی پس از دیگری از مدار آبرسانی خارج شدند تا خشکسالی یزد، چهره خشن و هولناک خود را به مردم این دیار نشان دهد». (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰)

این وضعیت در حالی است که بخش بزرگی از ممر درآمد مردم محروم در این مناطق عمدتا از طریق کشاورزی، انهم نوع بومی آن تحقق می یابد. 
براین منطق در نبود سیاست های بروز شده برای آب رسانی و یا سوء مدیریت در بحران آبی کشور، اکنون شاهد به حاشیه رفتن این قشر محروم و دردمند می باشیم.
این گزارش در ادامه به این واقعیت پرداخته و می افزاید:«کشاورزان هم فقط دلخوش به بارش باران هستند و پس از سپری کردن فروردین بی‌باران، امید به سخاوت اردیبهشت دارند، امیدی که البته این روزها به بیم تبدیل شده است.
در این واویلای خشکسالی، هنوز خسارت‌های سیل آذرماه ابرکوه جبران نشده که بار دیگر بارش دو سه ساعته باران، سیلی بنیان کن در اردکان به راه می‌اندازد و زندگی مردم چند روستا را مختل می‌کند».

دراین راستا نیز باید به نبود سیاست های ایمنی سازی، نبود سیل بندها، تخریب عامدانه مراتع و جنگل ها، عدم لاروبی رودخانه ها که یکی از عوامل بازدارنده برای سیل می باشند، اشاره نمود. 
یک کارگزار حکومتی ضمن اعتراف به این واقعیت ها می گوید: «وقتی مسیر سیل یا رودخانه فصلی به جاده تبدیل می‌شود، وقوع چنین حوادثی دور از انتظار نیست زیرا بندهای انحرافی نیز تا حدی امکان کنترل و مهار آب را دارند آن هم در منطقه‌ای مانند ابرکوه که با یک متر حفر زمین، به سنگ می‌رسیم و نفوذ آب در زمین تقریباً غیرممکن است».

همچنین در رابطه با بحران آب و سوء مدیریت و سیاست غارت آبهای زیر زمینی و منابع آبی کشور، باید به اعتراضات بحق کشاورزان در بخش های میانی مانند اصفهان و یزد اشاره نمود. 
موضوع حقه آب که اکنون به بروز حجم بزرگی از اعتراضات راه برده، ریشه در سیاست های ضد ملی رژیمی دارد که آب را به مثابه اهرمی برای پیشبرد مطامع نظامی و اتمی در دستور کار قرارداده است.