مهرداد هرسینی: بوی الرحمن نظام بلند شده

 

خیز بلند خامنه‌ای برای یکدست کردن دیکتاتوری ولایت فقیه روایت تلخی از سرنوشت شوم برای تمامی دیکتاتورها در دوران پایانی نظام اشان می‌باشد.

خاطرمان هست که دیکتاتوری شاه نیز به اشتباه بر این باور بود که با یکدست کردن نظام سلطنت و راه‌اندازی شعبده‌ای به‌نام«حزب رستاخیز» النهایه خواهد توانست تا از مهلکه‌ای به‌نام«قیام و سرنگونی» جان سالم بدر ببرد.

اما مردم و تاریخ ایران دیدند و تجربه کردند که چگونه چرخ وقایع سمت و سوی تکاملی خود را طی خواهد کرد و به حکم تاریخ سرنگونی بر پیشانی تمامی آنان حک شده است.

بهرحال ابعاد این افتضاح سیاسی در نظام آخوندی که تماماً از سوی شخص ولی‌فقیه مهندسی شده، بحدی است که اکنون تبعات آن را در ریزش هر چه بیشتر نیروهای بهت‌زده حکومت به‌خوبی می‌توان رویت نمود.

حجم عظیمی از مواضع متولیان توسری خورده که اکنون در شوک و ناباوری به‌سر می‌برند، به‌خوبی بیانگر این واقعیت است که بحران انقباض در حال آوار شدن بدرون کلیت نظام آخوندی می‌باشد.

این واقعیت را می‌توان در وجود تشدید صف‌بندی از سوی باندهای حذف شده علیه شخص ولی‌فقیه و تیغ برنده وی یعنی«شورای نگهبان» به‌خوبی رویت نمود.

هم‌چنین خامنه‌ای در فردای جراحی بخشهای بزرگی از نظام که ترجمان روند اضمحلال و فروپاشی نظام است، بسیار ضربه‌پذیر تر و شکننده‌تر خواهد شد.

هم‌چنین عمق تنفر اجتماعی از دیکتاتوری مذهبی، ریزش نیروهای هراسان و روحیه باخته رژیم، به‌ویژه در بخشهای پایه‌یی آن و نیز ایزولاسیون بین‌المللی از جمله تبعات این روند می‌باشند.

بدین‌سان این خامنه‌ای است که اکنون متحمل سنگین‌ترین شکست شده، تا جایی‌که وی در کوتاه مدت و برخلاف تمامی ارزیابیهای اتاق فکر ولایت، بازنده اصلی این سیاست خواهد بود.

شیخ حسن روحانی این واقعیت را این‌گونه به بیرون ساطع کرده است:«پای صندوق و ۹۸.۲درصد به نظام جمهوری اسلامی ایران رأی دادند؛ این ۹۸درصد کجا رفت، چرا دائم آب می‌رود؟».

یک رسانه حکومتی (اقتصاد نیوز ۴خرداد ۱۴۰۰) هم وضعیت درب و داغان نظام را با جملات زیر تفسیر کرده:« قبلاً قطار انقلاب داشتیم و این قطار رفته‌رفته به اتوبوس، مینی‌بوس و دوچرخه تبدیل شده است».

از وجود صف‌بندی و تشدید شقه و شکاف در رأس نظام سخن به میان آمد، جا دارد به تازه‌ترین مواضع این حاکم عنان گسیخته در فردای حذف فله‌ای باندهای مقابل اشاره اجمالی نموده تا پازل بحران در درون نظام قدری روشن‌تر گردد.

وی در جمع نمایندگان دستچین شده حکومت از تصمیم شورای دست‌نشانده نگهبان قاطعانه حمایت کرده و وجود شقه و ریزش در بالاترین رده‌های حکومتی را این‌گونه به بیرون ساطع نمود:«به حرف این کسانی که ترویج می‌کنند که فایده‌ای ندارد، نرویم، نمی‌رویم پای صندوق رأی اعتنا نکنید. اینها دلسوز مردم نیستند. کسی که دلسوز مردم است مردم را از رفتن پای صندوق منع نمی‌کند».

به یقین روی سخن وی، نه تنها مردم و مقاومت ایران با شعار«نه به انتخابات قلابی و رأی من سرنگونی است»، می‌باشد بلکه فراتر از آن نیز به باند‌هایی که اکنون با سرخوردگی موضوع تحریم را علناً تبلیغ می‌کنند. نمونتا پاسدار احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور پیشین نظام در دو دوره می‌باشد که به‌صراحت اعلام کرده است، در صورت رد صلاحیت از شرکت در انتخابات خودداری خواهد نمود.

هم‌چنین باید اضافه کرد که خامنه‌ای در هراس از سرنگونی و با روی آوردن به انقباض مطلق، منطقاً بسوی«سرکوب و تروریسم» بیشتر خواهد رفت. به‌قول رهبر مقاومت این ولی‌فقیه است که اکنون«اعلام جنگ آشکار به مردم ایران» داده است.

تکیه وی بر اهرم های امنیتی، سپاه سرکوبگر پاسداران، بسیج ضدمردمی و کلیه دوایر و مجموعه‌هایی است که با صرف میلیاردها دلار از سرمایه‌های مردم، نه تنها جامعه دردمند ایران را به بند، سرکوب، اعدام، فقر و ناعدالتی کشانده‌اند، بلکه فراتر از آن به مانند افعی هشت سر به سرزمینها و همسایگان ما نیز تعرض می‌نماید.

اما پاسخ مردم ایران و نیروی پیشتاز نیز در رمز مقاومت تمام‌عیار و این سخن تاریخی آقای رجوی«مؤسسان پنجم ارتش آزادیبخش ملی» و «ما زن و مرد جنگیم، بجنگ تا بجنگیم» نهفته است.