خلق ایران آسمانش از عقاب آکنده است
قلب سرخش از لهیب انقلاب آکنده است
در نبردی بی امان با دودمان نابشر
سینه اش از شور بیمرز و حساب آکنده است
سربداران، شاعران زندگی، مومن به عشق
چون شقایق قلبشان از التهاب آکنده است
میفتد افسوس اما اختری گاهی بخاک
سینه ام از بغض این دیر خراب آکنده است
اشک میبارم که دورند از نظر ها گرچه باز
آسمان زین زادگان آفتاب آکنده است
مومنم اما بدین باور که آنان زنده اند
در خراباتی که از ایمان ناب آکنده است
آن خراباتی که میزانش بهاران باوریست
بر سر خوانی که از نور و شراب آکنده است
خلق ایران آسمانش از عقاب آکنده است
قلب سرخش از لهیب انقلاب آکنده است
پیروزی از آن آزادیستانان است