هدف رژیم آخوندی در وهله نخست از راهاندازی این بلندگوها به یقین تلاش برای به شکست کشاندن پیام تحریم سراسری از سوی آحاد مردم ایران و بهویژه فراخوان سازمان مجاهدین خلق و کانونهای شورشی بوده است، اما طی همین مدت کوتاه و با نیم نگاهی به صحنه داخل و بازتاب بسیاری از سخنان مردم دردمند در شبکههای اجتماعی، اکنون شاهد هستیم که این سیاست چگونه با شکست روبهرو گردیده و به ضد خود تبدیل شده است.
آنچه که در این میدان برای حکومت یکبار دیگر روشن گردید، عمق تنفر عمومی از نمایش انتخابات بهویژه علیه شخص آخوند دژخیم رئیسی میباشد.
سخنان دردمند مادران شهدا، بازماندگان قربانیان حکومت، خانوادههای زندانیان سیاسی، اقشار ضربه خورده، کارگران، دانشجویان و حتی دانشآموزان علیه سیرک انتخابات و تأکید بر این واقعیت که در هیچ نمایشی شرکت نخواهند کرد، آینه تمام قدی از شکست خامنهای برای جلب جامعه و «مشارکت گسترده» میباشد.
برای نمونه در تریبون آزاد در کرمان یک هموطن دردمند خطاب به دیکتاتوری آخوندی میگوید:«رای دادن در انتخابات خیانت به خون ۱۵۰۰ کشته آبان و مادران داغداری است که اشک از چشمانشان خشک نمیشود» (شبکه خبری مجاهدین خلق تلگرام ۲۷خرداد ۱۴۰۰)
چنین نمونههایی از عمق تحریم را میتوان بهوفور در شبکههای اجتماعی مشاهده نمود.
سخن از درد و رنج مردمی است که بهخوبی از «مهندسی» انتخابات مطلع بوده و راضی به تندادن به بازیهای خامنهای نیستند. همان زنان و مردان شجاعی که اکنون زبان به اعتراض میگشایند و دیگران را نیز به فراخوان ملی برای تحریم نمایش انتخابات فرا میخوانند.
بهرحال ابعاد فضاحت برای مهندسی ایندور بحدی است که جامعه بهصراحت از نتایج آن سخن به میان میآورد. یک نمونه از این نمایش و مهندسی را میتوان در انصرفهای قلابی از سوی مهرعلیزاده و زاکانی بهنفع آخوند رئیسی و یا تازهترین بیانه ۲۱۰تن از نمایندگان باند خامنهای رویت نمود.
در این بیانیه از جمله خطاب به رقبای آخوند دژخیم رئیسی از آنان خواسته شده تا به نفع نامزد ولیفقیه از صحنه کنار بروند.
این بیانه میافزاید: «قطعا این کنارهگیری، خود تلاشی برای حضور حداکثری مردم در صحنه شکل دهی به دولتی کارآمد و مقتدر خواهد بود» (سیات حکومتی الف ۲۷خرداد ۱۴۰۰).