ناهید همت آبادی: یک کلام 


در باور دینی، من نه گبرم نه مسلمان نه مسیحی نه یهود. نه به معبد میروم یا مسجد نه کنیسه نه کلیسا. آدمی ساده و با مذهب و باور خاص خود هستم که تبلیغ آنرا هم به کسی نمیکنم. قلبم اما از عشق عمیقی به ” عیسی “ و ” حسین “ آکنده که این نیز نه از بابت دین باوری بلکه از وسعت تقدیس و تحسین فروتنانه‌ای میباشد که نسبت به جسارت و خیره نگریستن این دو در چشم زندگی دارم و اینکه چه آسان، بی پروا و دلیرانه، جان و همه لذتهای حیات را در راه عشق به انسان و آزادی آن فدیه نمودند. یکی بر فراز تپه ای در جلجتا و دیگری در عمق صحرایی در خاک کربلا. 
در عصر معاصر البته افراشتن صلیب و تصلیب”عیسی گونه “ آدمها مثل ” لینچ سیاهان “ در امریکا منع و محکومیت قانونی دارد و در هیچ کجا صلیبی رسماً محض تصلیب ” عیسی گونه “ کسی برپا نمیشود جز در میهن خونبارم ایران که روزانه در برابر چشمان گشاده‌ی بی اعتنا و انگار شیشه‌ای جهان مدعی تمدن و فاتح کهکشان و فضا، مرگ و کشتار هفتاد هزاران... زن و مرد کودک بیگناه صورت میگیرد که ” عیسی گونه “ بر چوبه‌های دار تاب میخورند و دلالان مماشات در کار لاس زدنهای سیاسی و طاس بازی بر سر معاملات سودآور، چهره ی کریه ” یهودا و یزید “ زمان را تزیین میکنند بی آنکه از بیان واژه‌ی استحاله یا امید ” همه با هم از نوع خمینی “ بزبانهای گوناگون غافل شوند... و این در شرایطی‌ست که گرچه حتی بخشی از دنیای غرب هنوز در چگونگی ” آری “ یا ” نه “ گفتن به جلوس جلاد قرن در ایران مردد است اما قلمزنان مزدور حرفه ای، سایتهای ولایی و بنگاههای دروغ افکنی نیز دوباره به مرداب لجن‌بار خیانت و مکاره بازار رذالت هجوم آورده اند تا حال که جنایات رئیسی جلاد و دنائت کلمات او برای تشوق خودش بخاطر دفاع از حقوق بشر را نمیشود انکار یا تشویق نمود اما آخوندصفت تحت لوای امدادهای غیبی یا حمایتهای مادی و معنوی پدرخوانده بتوان شاید شرافت اخلاقی، رشادت جنگ آوری و مقاومت اسطوره‌ای مجاهدین را که با اتکا و انگیزه از صلابت، صداقت و صحت راه راهبرانشان طی چهل سال آزگار سلطه خلافت اسلامی ملایان را در منطقه و بخشی از جهان افشا و خنثی و رژیم پلید ترور و جنگ را به مراحل فروپاشی کنونی رسانده اند، عمدا نادیده گرفته یا با اتهام ” دین اجباری “ و از این دست، بیشرمانه نقش نمونه مجاهدین را بعنوان تنها پادزهر بنیادگرایی دینی ملایان تکذیب و تخطئه نمایند. اما اگر ناآگاهان به احتمال و مهمتر” خائنانی که حقیقت را میدانند و انکار میکنند“\در کابوس هراس از غروب و سقوط قرین حکومت ترور و جنگ ملایان، چشم و گوش را همچنان عمدا بر اعلام رسمی مواضع مقاومت ایران و بویژه منشور ده ماده‌ای مریم رجوی رییس جمهور منتخب مقاومت برای دوران انتقال بسته و در متن سخنان و ژستهای باطل شده روشنفکری پا به پای دست آموزان ولایی در کار افترا یا نفی حضور جدی مقاومت ایران بعنوان تنها آلترناتیو رژیم فاشیسم مذهبی در متن نبرد طولانی، سخت و غول‌آسای سیاسی و انقلابی هستند، البته در زمانه‌ی ولنگار آزمندی، زورگویی و هرزه درایی میتوان با کذب معانی و تکرار جملات زیبای خود فریب همچنان سر بر سنگ و آب در هاون کوبید.
سرنوشت نهایی میهن دربند، برعکس خواست و آرزوی دیرین دشمنان دیرین قسم خورده بدست قیام آفرینان و جوانان و مردم رنجدیده ایران با پیشآهنگی کانونهای شورشی رقم خواهد خورد و حقیقت کلام فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی ایران بر فراز دیگر واژه هایش قضاوت و انگیزش آزادیخواهان و مردمان شریف جهان را سبب خواهد شد که خیلی پیش گفته بود:”افعی کبوتر نمی‌زاید“