شکست سنگین رژیم آخوندی در ایندور از نمایش انتخابات که با تحریم گسترده از سوی بیش از ۹۰درصد از مردم ایران روبهرو گردید، همچنان در صدر مسائل داخلی و بهویژه آه و فغان متولیان و سران حکومت میباشد.
در این رابطه ولیفقیه طلسمشکسته در تازهترین سخنان، ضمن دادن دسته گل به دیکتاتوری آخوندی میگوید:«این انتخابات حقاً و انصافاً یک حماسه بود و تحلیلگرانی که چشم به انتخابات ایران داشتند، فهمیدند چه اتفاق مهمی رقم خورد». (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس تسنیم ۷تیر ۱۴۰۰)
در این واقعیت که همه« فهمیدند چه اتفاقی» رخ داده، به یقین هیچ ناظر منصفی در آن شک و تردید ندارد، زیرا هر آنچه که در ۲۸خرداد رخ داد، نه یک«انتخابات» بلکه مهندسی از پیش تعیین شدهای بود که نتیجه آن را حتی کودکان پیش دبستانی نیز از پیش میدانستند.
اما گذشته از این واقعیت باید به عمق رفتن پیام تحریم انتخابات از سوی مقاومت ایران و کانونهای شورشی بدرون جامعه و پشت کردن مردم دردمند به کلیت نظام آخوندی اشاره نمود تا بدین سان به« هذیان گویی» های خامنهای بهتر پی ببریم.
شرکت کمتر از ۱۰درصد از واجدین شرایط سخن از عبور جامعه از نظامی است که اساس و بنیان خود را بر سرکوب، حذف دگر اندیشان، کشتار معترضان و صدور ترور و بنیادگرایی بنا نهاده است. همچنین دست رد مردم به بازیهای رژیم که خود را در شعار قیام دیماه ۹۶ و با نفی هر دو باند حکومتی به نمایش گذاشته است، دیگر هیچ شک تردیدی برای این واقعیت که چرخ آسیاب هرگز به دوران گذشته بازنخواهد گشت، باقی نگذاشته است.
همچنین خامنهای در یک خرمردرندی وجود بیش از ۴میلیون آراء سفید را اینگونه ماستمالی مینماید:« این آراء، ابداً بهمعنای جدایی آنها از نظام نیست، بلکه بر عکس است، زیرا کسی که پای صندوق رأی آمده و فرد مقبول خود را در لیست نامزدها ندیده ولی اسم شخص مورد نظرش را نوشته یا رأی سفید داده، در واقع علاقهمندی خود را به صندوق رأی و نظام نشان داده است».
در این راستا لازم به ذکر است که ابعاد شکست رژیم در ایندور از سیرک انتخابات بحدی است که عطف به دادههای وزارت کشور در بسیاری از شهرهای بزرگ، میزان آراء سفید از اراء داده شده برای کل نامزد های دستچین شده نیز فراتر رفته است.
به یقین یکی از دلائل این چرخش در جامعه دردمند ایران همان وجود نامزدهایی مانند آخوند دژخیم رئیسی از آمران قتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷ و نیز زخم بزرگی که کشتار خونین مردم در قیام آبان ۹۸ بر روح و روان جامعه باقی گذاشته، میباشد.
همچنین این آخوند بیسواد که بنا بر اعترافات «مهرعلیزاده» از دیگر نامزدهای حکومتی، تنها«شش کلاس» سواد اکابر دارد، در حالی قدم به پست ریاستجمهوری نظام میگذارد که خود سرمنشاء فساد، سرکوب و بلبشو در قوه دیگری بهنام«قضاییه» میباشد.
بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که عدم شناخت وی از مسائل پیچیده سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نیز بینالمللی به یقین دارای تبعات مخرب و هزینههای سنگین برای جامعه و کشور طی چهار سال آینده خواهد بود.